تور کربلا.تور هوایی کربلا.تور زمینی کربلا
حبیب بن مُظاهر اسدی
حبیب بن مُظاهر اسدی از قبیله بنی اسد، اهل کوفه و از یاران برجسته حضرت علی(ع) و از یاران خاص امام حسن (ع) و امام حسین (ع). او از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه دعوتنامه نوشتند. حبیب هنگامی که بیعتشکنی کوفیان را دید، مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید.
حبیب مردی زاهدوعابد و پارسا بود. تقوا و حدود الهی را رعایت میکرد. حافظ کل قرآن کریم بود و هر شب به نیایش و عبادت خدا میپرداخت. به فرموده امام حسین(ع) در هر شب یک ختم قرآن میکرد. زندگی پاک و سادهای داشت. آن قدر به دنیا بیرغبت بود و زهد را سرمشق زندگی خود قرار داده بود که هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان داده شد نپذیرفت و گفت: «ما نزد رسول خدا(ص) عذری نداریم که زنده باشیم و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند».
حبیب با حضرت علی (ع) به کوفه رفت و در کلیه جنگها در کنار او و از یاران خاص و از حاملان علم و دانش آن حضرت تلقی میشد. امام علی(ع)، حبیب را به علم منایا و بلایا آگاه ساخته بود.او عضو گروه ویژه شرطة الخمیس بود که نیروی ضربتی و مطیع علی(ع) بودند. گفتگوی او با میثم تمار، سالها پیش از عاشورا، هنگام عبور از مجلس بنی اسد که هر یک نحوه شهادت دیگری را پیشگویی میکرد، از همان علم منایاست که از حضرت علی(ع) آموخته بودند. و از جریانات آینده خبر داشتند.
پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هـ.ق، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرَد، مسیب بن نَجَبَه و رفاعة بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند
حبیب به همراه مسلم بن عوسجه به طور پنهانی در کوفه برای مسلم بن عقیل از مردم بیعت میگرفتند و در این راه از هیچ اقدامی دریغ نمیکردند.
هنگامی که ابن زیاد به کوفه آمد و بر مردم سخت گرفت و مردم نیز مسلم را تنها گذاشتند و بیعت شکستند، قبیله بنی اسد، حبیب و مسلم بن عوسجه را پنهان کردند تا به آنها آسیبی نرسد. آنها از کوفه به سوی امام حسین(ع) رهسپار شدند و روزها از چشم جاسوسان و ماموران ابن زیاد پنهان میشدند و شبها طی طریق میکردند تا به اردوی امام ملحق شدند. سرانجام روز هفتم محرم، در کربلا، به کاروان امام حسین(ع) پیوستند
حبیب به محض رسیدن به کربلا، مجددا وفاداری خود را نسبت به امام(ع) در میدان عمل به نمایش میگذارد. همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیلهای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه بفرمایید پیش آنها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. اما عمرسعد با فرستادن سپاهی، مانع از پیوستن آنان به امام شد.
در شب عاشورا
در شب عاشورا، نافع بن هلال، حبیب را از نگرانی زینب دختر امام علی، درباره وفاداری یاران امام آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین را گرد آوردند و همگی نزد امام رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر(ص) حمایت خواهند کرد
صبح عاشورا، امام حسین(ع) حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ نیروهای خویش ساخت، زهیر بن قین را در جناح راست و حضرت ابوالفضل(ع) را با پرچم در قلب لشگر قرارداد.
امام حسین در سخنرانی خود، حسب، نسب، فضایل خویش و حدیث "هذان سیدا شباب اهل الجنه" را یادآور شد و فرمود در میان شما افرادی هستند که این حدیث را از پیامبر(ص) شنیدهاند در این هنگام شمر گفت: من خدا را با شک و تردید عبادت کرده باشم اگر بدانم که تو چه میگویی. حبیب بن مظاهر در پاسخ او گفت: به خدا من چنان میبینم که تو با هفتاد شک و تردید خدا را عبادت میکنی، شهادت میدهم که راست میگویی و نمیفهمی چه میگوید، زیر قلب تو سیاه و مهر شده است.
در ابتدای درگیری که یکی از لشگریان عمر بن سعد مبارزه میطلبیدند حبیب و بریر به سوی میدان شتافتند اما امام حسین آنها را منع کرد.
زمانی که ابوثمامه وقت نماز را به امام حسین یادآوری کرد امام فرمود: از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم. حصین بن نمیر (حصین بن تمیم) گفت: نمازتان قبول نیست. حبیب بن مظاهر گفت: خیال میکنی نماز خاندان رسول قبول نیست و نماز تو قبول استای شرابخوار . و حبیب بر او حمله کرد و با شمشیر به صورت اسب حصین زد، او بر زمین افتاد و یارانش حمله کرده، او را از چنگ حبیب نجات دادند
مسلم بن عوسجه پس از جنگ، در حالی که به خون آغشته بود ولحظات آخر عمرش را سپری میکرد، و برزمین افتاده بود. امام حسین(ع) با حبیب نزد او آمد. و امام گفتای مسلم خدا تو را بیامرزد سپس آیه «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا» را قرائت کرد حبیب نزد او آمد و گفت: «کشته شدن تو بر من بسی مشکل است ولی تو را به بهشت مژده میدهم» مسلم بن عوسجه با صدای ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد.آنگاه حبیب به او گفت: اگر شهادتم نزدیک نبود، دوست داشتم آنچه برایت مهم است به من وصیت کنی تاحق دینی و خویشاوندی خودرا ادا کرده باشم.مسلم بن عوسجه به امام(ع) اشاره کرد و به حبیب گفت: «تو راوصیت میکنم به امام حسین(ع)، خدای رحمتت کند تا جان در بدن داری از اودفاع کن و از یاریاش دست مکش تا کشته شوی.» حبیب بن مظاهر گفت: به وصیت تو عمل میکنم و چشم تو را روشن میگردانم.
تور کربلا.تور هوایی کربلا.تور زمینی کربلا
حبیب روز عاشورا رجزی که در حمله هایش میخواند چنین بود:
انا حبیب و ابی مظهر فارس هیجا و حرب تسعر
انتم اعد عدة و اکثر و نحن اوفی منکم و اصبر
و نحن اعلی حجة و اظهر حقا و اتقی منکم و اعذر
من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله ور نبردم تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته تریم.
حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر میزد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام بدیل بن مریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با سر نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس «بدیل بن مریم» سرش را از تن جدا کرد. حبیب بن مظاهر فرزندی به نام قاسم داشت که وی زمانی که به بلوغ رسیدبدیل بن مریم را کشت.
امام حسین(ع) خود را به بالین او رسانید و فرمود: «احتسب نفسی و حماة اصحابی» پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار میبرم. در بعضی مقاتل است که حضرت فرمود: یا حبیب مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم میکردی.
قبیله بنی اسد هنگام به خاک سپاری شهیدان کربلا حبیب را، که از بزرگان و مورد احترام آنان بود، در ده متری قبر امام حسین(ع) به طور مستقل و جداگانه به خاک سپردند. بعدها این مرقد در داخل روضه امام حسین(ع) و در رواق جنوبی قرار گرفت.
در زیارت امام حسین(ع) در نیمه شعبان و غیره نام حبیب بن مظاهر آمده است.
تور کربلا.تور هوایی کربلا.تور زمینی کربلا
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور هوایی کربلا,
تور زمینی کربلا,
حبیب بن مظاهر,
مسلم بن عوسجه,
امام حسین,
حضرت علی,
,