|
|
چرا به امام حسین ثارالله گفته میشود؟ |
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
ثار هم به معنای خونخواهی و هم به معنای خون آمده است.
طبق معنای اول به امام حسین (ع) «ثارالله» گفته می شود از آن رو که ولی دم و خونخواه او خدا است.
ولی اگر «ثارالله» به خون خدا معنا شود، به دلیل یکی از توجیهاتی که ذکر می شود، به امام حسین (ع) «ثارالله» گفته می شود:
1. «ثار» به «الله» اضافه شده است تا بیان کند که این خون، خون شریفی است؛ یعنی اضافه تشریفیه است.
2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» میشود؛ یعنی دست خدا میشود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام میدهد. زبان الاهی میگردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن میگوید، و خون خدا میشود که اگر خدا بخواهد به مکتب خود در جامعه حیات ببخشد، از خون او استفاده میکند. امام حسین (ع) «ثارالله» است؛ زیرا خونی که از آن امام بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازه ای به کالبد دین دمیده شود.
پاسخ تفصیلی
در باره این موضوع اول باید گفت: این لقب برای دو امام معصوم، امام علی (ع) و امام حسین (ع) گفته شده است. در زیارت امام حسین (ع) میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ»؛ سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا.
در مورد معنای ثار الله دو احتمال وجود دارد:
1. به معنای خونخواهی: درکتب لغت واژه «الثار» را به معنای «الطلب بالدم؛ یعنی خونخواهی» معنا کردهاند. بر این اساس؛ «ثارالله» یعنی کسی که ولی دم و خونخواه او خدا است.
لازم است بدانیم که ندای خونخواهی حسین (ع)؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است، و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان (عج) میمانند، و نیز شعار حضرت مهدی (عج) در هنگام قیام و شعار یاوران شهادت طلب او است.
معنایی که از واژه «ثارالله» بیان گردید، مورد پذیرش گروه زیادی از دانشمندان اسلامی قرار گرفته است؛ بر طبق این معنا «ثاراللَّه» یعنى اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را میگیرد؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد، و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خونبهاى ترا رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدایى، بنا بر این خونبهاى تو را او باید بگیرد، و همچنین تو فرزند على بن ابى طالب هستى که شهید راه خدا بود و خونبهاى او را نیز خدا باید بگیرد.
2. به معنای خون خدا: از کلام علامه مجلسی (ره) استفاده میشود که «الثأر» به معنای خون و خونخواهی آمده است؛ و آنچه گفته ایشان را تأئید میکند معنایی است که کتاب لسان العرب از واژه «الثار» ارائه کرده است. این کتاب لغت میگوید: «الثَّأْرُ الطَّلَبُ بالدَّمِ، و قیل: الدم نفسه»؛ یعنی واژه «الثار» به معنای طلب کردن خون است و گفته شده که به معنای خود خون نیز آمده است. پس میتوان گفت که حسین (ع) خون خدا است، اما آیا براستی میتوان این معنا را پذیرفت و آیا خدا جسم است که خون داشته باشد و آیا اصولا چنین تصوری از خدا میتواند صحیح باشد؟!
در پاسخ باید گفت: واژههایی؛ مانند یدالله و... که در فرهنگ اسلامی بکار برده میشود، یک تعبیر کنایی یا مجازی تلقی میشود؛ مثلا آنگاه که گفته میشود علی (ع) یدالله است، منظور این نیست که خدا جسم است و مانند انسان دستی دارد و دست او حضرت علی (ع) است، بلکه مقصود آن است که علی (ع) مظهر قدرت الاهی است.
بر این اساس؛ مصحح اطلاق لقب «ثارالله» بر امام حسین (ع)، میتواند یکی از احتمالات زیر باشد:
1. اضافه «ثار» به «الله» اضافه تشریفیه است؛ یعنی این خون به الله که شریفترینِ موجودات است، اضافه شده تا کسب شرافت کند و دانسته شود که این خون، خون شریفی است؛ زیرا برای خدا ریخته شده و از این رو به خدا تعلق دارد، همان گونه که در «هذِهِ ناقَةُ اللَّه» ناقه به الله یا در «بیت الله» و «عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»، بیت به الله و ضمیر خطاب، برای کسب شرافت، اضافه گردیده است.
2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» میشود؛ یعنی دست خدا میشود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام میدهد. زبان الاهی میگردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن میگوید، و خون خدا میشود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده میکند. امام علی (ع) و امامحسین (ع) «ثارالله» هستند؛ زیرا خونی که از آن دو امام (ع) بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازهای به کالبد دین دمیده شود.
به هر حال در متون دینی ما، لقب «ثارالله» برای امامحسین (ع) بکار برده شده است. ما معتقدیم که معنای اول اگرچه معنای درستی است، اما معنای دوم نیز میتواند معنای صحیح لقب «ثارالله» باشد و برای اهلش که به عمق این معنا راه یافتهاند، از جهاتی در اولویت قرار داشته باشد.
در این نگاه، آن امام بزرگوار (ع) خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازهای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. خدایی که می رفت کم کم از یادها و خاطرهها محو شود و عبادتش تبدیل به عادت.
از این جهت گفته میشود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگها، نماد و سنبل زنده بودن است و آنگاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا میرسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگهای آن جاری باشد و بر این اساس اگر روزی این خون از آن کالبد جدا شود مرگ آن، حتمی و قطعی است و بعد از آن، آنچه که میماند تنها جسمی است بیروح و بیجان
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در سه شنبه 20 مهر 1395 |
|
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا
در ارتباط با آثار و برکات تربت امام حسین(ع) در منابع دینی و حدیثی ما مطالب فراوانی وارد شده است
اما در مورد تسبیح با تربت سید الشهداء(ع) امام کاظم(ع) فرموده است: شیعیان ما از چهار چیز بى نیاز نیستند. حصیرى که بر آن نماز بگزارند(جانماز)؛ انگشترى که در دست کنند؛ مسواکى که با آن مسواک کنند، و تسبیح از تربت سید الشهداء(ع) که داراى سى و سه دانه باشد، هر گاه با آن ذکر بگویند خداوند برایشان در قبال هر دانه آن، چهار حسنه مىنویسد و هر گاه ذکر از یادشان رفته و تنها بر حسب عادت آن را در دست بگردانند، خداوند براى آنان بیست حسنه در نظر میگیرد. نکته جالب توجه در این حدیث این است که مجرد داشتن تسبیح تربیت امام حسین(ع) حتی بدون گفتن ذکر، نیز دارای ثواب است. در روایتی دیگر از آن حضرت سؤال شد؛ آیا جایز است انسان با تربت امام حسین(ع) تسبیح بگوید، و آیا تربت دارای فضیلتی است؟ امام(ع) جواب دادند... چه چیزی با فضیلتتر از تربت سید الشهداء است که اگر کسی که تسبیح تربت در دستش باشد و ذکر از یادش برود و آنرا در دستش بگرداند، ثواب ذکر برایش نوشته خواهد شد
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در دو شنبه 19 مهر 1395 |
|
|
|
تور کربلا.تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا. بعد از شهادت امام حسین(ع)، بسیاری از کوفیان بودند که از کرده خود پشیمان شدند. آنها دست به قیامی زدند که قیام توابین نام گرفت. یکی از مهمترین اهداف این قیام انتقام از قاتلان امام حسین(ع) بود تا بدین وسیله، اشتباهی را که مرتکب شده بودند جبران کنند، هر چند در این راه کشته شوند. در مورد پذیرش توبه آنها؛ هم ما و هم خود آنها اقرار داشتهاند که در واقعه کربلا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. در سمت دیگر، توبه کردن آنها نیز نقل اخبار و گفتارها است. در سمت دیگر توبه کردن آنها نیز مورد نقل اخبار و گفتارها است. قضاوت در مورد توبه آنها، باید براساس شواهد و قرائن بوده باشد، زیرا آنچه در عالم واقع، حاصل شده؛ به اینکه خداوند در واقع توبه آنها را پذیرفته است یا نه، از علم ما خارج است. اما براساس قرائن و شواهد می توان این گونه بیان داشت؛ آنها تلاش کردند با انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع) جبران گذشته کنند و بیشتر آنها توبه خود را با اهدای بزرگترین داشته؛ جان خود تکمیل کردند، براساس این عملکرد میتوان حکم به پذیرفته شدن توبه کرد، به خصوص اینکه پذیرنده توبه خداوندی است ارحم الراحمین. پاسخ تفصیلی قیام توابین؛ پس از مرگ معاویه، بزرگان و مردم کوفه نامههای بسیاری را برای امام حسین(ع) فرستادند و ایشان را به کوفه دعوت کردند. امام حسین(ع) در جواب این درخواستها، مسلم بن عقیل را به نمایندگی خود به کوفه فرستاد تا اوضاع را بررسی کرده و به امام گزارش دهد. در نهایت امام به سمت کوفه حرکت کرد تا اینکه در دهم محرّم سال 61 هـ.ق توسط سپاهیانی از کوفه به شهادت رسید؛ سپاهیانی که خود، امام حسین(ع) را دعوت کرده بودند و خود بر روی مهمان شمشیر کشیده و او را شهید کردند. بسیاری دیگر از جمله برخی بزرگان شیعه که امام را دعوت کرده بودند، در اثر تدابیر شدیدی که ابن زیاد در کوفه اندیشیده بود، گرفتار شدند و نتوانستند به سپاه امام بپیوندند. آغاز قیام بعد از شهادت امام حسین(ع)، بسیاری از کوفیان از کرده خود پشیمان شدند چه آنها که در جنگ شرکت کردند و بر امام شمشیر کشیدند و چه آنها که نتوانستند در جهاد کربلا به امام حسین(ع) یاری رسانند؛ لذا شیعیان به ملامت یکدیگر میپرداختند و به جنایتی که انجام داده بودند و خود امام را دعوت کرده و بر علیه او شمشیر کشیدند، میاندیشیدند. اینگونه ریشه و بنیان قیام توّابین در میان مردم کوفه نهاده شد. در همان زمان، شمارى از رهبران قبایل و سرشناسترین شیعیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و بزرگانی؛ چون سلیمان، مسیّب و ... خطبههای اثرگزاری را قرائت کردند تا مردم را برای این قیام آماده کنند. برای نمونه؛ مسیّب بن نجبه که از دلاوران و شیعان مخلص امیر المؤمنین علی(ع) بود، گفت: ستایش خداوند را ... اما بعد، ما به طول عمر مبتلا و به انواع فتنهها دچار شدهایم. بهتر این است که سوى خداى خود برویم و در شمار کسانی که این آیه فردا روزی در مورد آنان صدق میکند، شمرده شویم: «مگر شما را [آنقدر] عمر دراز ندادیم که هر کس که باید در آن عبرت گیرد، عبرت میگرفت و [آیا] براى شما هشدار دهنده نیامد».امام على(ع) فرمود: «عمرى که خداوند به انسان مىدهد و او را با آن عمر معذور مىدارد فقط شصت سال است»، همه ما به این عمر رسیدهایم، در حالیکه اصرار داشتیم خود را پاک و منزّه بداریم و بدین پرهیزگارى تظاهر کنیم ولى خداوند ما را دروغگو و مدعى دیده که در تمام کارهاى فرزند پیغمبر خدا تخلف کردهایم و حال اینکه قبل از واقعه، نامهها و پیغامهاى متعدد او به ما رسید و اتمام حجت کرد و از ما یارى خواسته و خواسته خود را نهان و آشکار اظهار کرده بود تا آنکه در کنار و پناهگاه ما کشته شد و ما او را با نیرو و دست یارى نکردیم و با زبان هم از او دفاع ننمودیم. از بذل مال در راه نجات یا پیروزى او خوددارى کردیم. از عشایر و اقوام خود هم براى او نصرت و مدد نخواستیم. عذر ما نزد خداوند هنگامى که (در قیامت) پیغمبر خود را ببینیم چه خواهد بود؟ و حال اینکه دوست و فرزند و تمام ذریّه و نسل او میان ما کشته شدهاند. به خدا هیچ عذرى نخواهید داشت مگر اینکه کشندگان او را بکشید و انتقام گیرید و تمام کسانی که براى قتل او تجهیز و روانه شدهاند از میان بردارید یا اینکه در این راه کشته شوید که شاید خداى ما از ما خشنود شود من از باز خواست و عذاب خداوند در قیامت آسوده و ایمن نخواهم بود این صحبت و صحبتهای این چنینی بسیار اثرگزار بودند و شالوده قیام را بنا کردند و به نوعی افکار و اهداف قیام را نیز بیان میکنند. در پایان این جلسه سلیمان بن صرد خزاعى به رهبرى قیام برگزیده شد. پس از این جلسه شیعیان بسیاری به این قیام پیوستند و حتی سلیمان با بزرگان شیعه در بصره و مدائن نامه نگاری کرد و آنها را به قیام دعوت کرد و در مورد آغاز قیام نیز با آنها گفتوگوهایی انجام داد و بسیاری از آنها نیز به این درخواست جواب مثبت دادند. جلسات هفتگى توّابین که پنهانى برگزار مىشد، با سخنرانى سلیمان بن صرد و دیگر سران توّابین آغاز مىشد. شیعیان در این جلسات درباره چگونگى عضوگیرى، تهیه تدارکات نظامى، بررسى شیوههاى شروع قیام، تعیین زمان و مکان و بررسى اولویتها در مراحل قیام به بحث مىپرداختند. سلیمان بن صرد و بزرگان قیام، همواره هدفهاى قیام را براى توّابین بیان مىداشتند. استقبال مردم از قیام در سال 64 هـ.ق بسیار چشمگیر بود. مرگ یزید را مىتوان علت اصلى این امر دانست. عبیدالله بن زیاد، حاکم بصره که عامل اصلى قتل امام حسین(ع) و یارانش در کربلا بود، از بصره گریخت و به شام رفت و عملا شام پناهگاه این قاتل امام حسین(ع) شد. اهداف قیام توّابین اهداف قیام توّابین را به وضوح میتوان در گفتارها و در رفتار آنان مشاهده کرد. بزرگان شیعه تلاش بسیاری میکردند تا این اهداف را در میان شیعیان نهادینه کنند. یکی از مهمترین اهداف این قیام این بوده که از قاتلان امام حسین(ع) انتقام بگیرند که به این وسیله اشتباهی که مرتکب شده بودند را جبران کنند، اگرچه در این راه کشته شوند. بنابراین، خونخواهى امام حسین(ع) هدف اصلى توّابین بود که شعار «یا لثارات الحسین» بیانگر همین هدف بوده است. آنان تنها راه جبران اشتباه خویش را در کشتن فرماندهان لشکر یزید در کربلا مىدانستند. بزرگان قیام توّابین قسم اعظم و شاخص هر قیامی، در دست بزرگان آن قیام می باشد؛ به گونهای که شناخت قیام بدون شناخت بزرگان و اهداف و عقاید آنها امکان پذیر نیست. در قیام توابین نیز بزرگانی وجود دارند که نقش کلیدی آنها غیر قابل انکار بوده و شناخت آنها ما را در شناخت بهتر قیام کمک می کند: دو تن از بزرگان قیام توابین عبارتند از سلیمان بن صرد خزاعی و مسیّب بن نجبه که مختصری با آنها آشنا میشویم: سلیمان بن صرد خزاعى سلیمان بن صرد بن الجون بن أبى الجون بن منقذ بن ربیعة بن أصرم الخزاعی، از قبیله خزاعه که در جاهلیت نامش یسار بود و پس از مسلمان شدن، پیامبر اسلام(ص) نام او را به سلیمان تغییر داد. او را همچنین با کنیه ابو مطرّف نیز میشناختند. سلیمان بن صرد از اصحاب پیامبر اسلام(ص)، حضرت على، امام حسن و امام حسین(ع) بود و از اینها روایاتی را نیز نقل کرده است. وى پس از ارتحال پیامبر(ص) همراه نخستین گروه مسلمانان، مکه را به سوى کوفه ترک کرد و تا آخر عمر در این شهر جدید اقامت گزید. سلیمان بن صرد در جنگ صفّین، فرمانده پیاده نظام مستقر در سمت راست سپاه امام على(ع) بود. البته گفتارهایی پیرامون حضور او در جنگ جمل و دیر آمدن او به آن جنگ مطرح است که نیازی به بیان آن در این مختصر نیست. مسیّب بن نجبه وى از پهلوانان عرب، رئیس قبیله و مردى پرهیزگار بود. در جنگ قادسیه و تمام جنگهاى حضرت على(ع) علیه دشمنان آنحضرت حضور داشت. او از بزرگان اصحاب امام على(ع) بود. او را مردی دلاور و متخصص در امور جنگ دانستهاند و حتی در ابتدای قیام برخی علاوه بر سلیمان، مدح و توصیفی از مسیّب گفتند که نشان از میل آنها به ریاست مسیّب دارد. البته با رهبری سلیمان نیز مخالفتی نداشتند که در نهایت و به پیشنهاد مسیّب، سلیمان به عنوان فرماندهی انتخاب شد. این دو از افراد اصلی این قیام بودند که هر دو در همین قیام شهید شدند. علاوه بر اینها، بزرگان دیگری نیز حضور داشتند که حتی اثرگذار نیز بودند. فرصت طلایى قیام با مرگ یزید، روحیه قیام در میان شیعیان افزایش یافت.و قدرت شام نیز کاهش یافته بود؛ زیرا در حجاز عبدالله بن زبیر قیام کرده بود و بسیاری را در بیعت خود داشت و برای شهرهای مختلف فرماندار میفرستاد. قدرت یافتن زبیریان، تهدیدی جدّی برای حکومت شام بود و طبیعتاً این ایام، زمان مناسبی برای قیام علیه حکومت شام بوده است. البته حاکم زبیری کوفه نیز تلاش بسیاری کرد تا توّابین را در زیر پرچم زبیریان در آورد و یا اینکه بنابر خواسته زبیریان، آنان را فرماندهی کند که این خواست مورد قبول توّابین نشد و آنها حاضر نشدند تحت لوای زبیریان در آیند. قرارگاه نخیله در سال 65 هـ.ق سلیمان و سپاهیانش در نخیله اردو زدند تا برای جنگ با قاتلان امام حسین(ع) آمده شوند. اما آنچه پیشبینی میشد، واقع نشد و بیوفایی کوفیان تکرار شد؛ زیرا تعدادی که آمده بودند بسیار کمتر از آنهایی بود که بیعت کرده بودند و نیامدند. از شانزده هزار نفری که اسم نوشته بودند تنها چهار هزار نفر آمدند. لذا سپاه توّابین مدتی را در نخیله ماند تا افرادى که امید مىرفت به آنها ملحق شوند، به نخیله بیایند. تعدادی از سپاهیان به درون شهر رفتند و ندای «یا لثارات الحسین» سر دادند و این سبب شد تعدادی از سپاهیان به آنها بپیوندند ولی با این وجود نصف کسانی که با سلیمان بیعت کردند نیز به نخیله نرفتند و این موجب ناراحتی سلیمان شد. دو نظر در مسیر نبرد سلیمان بن صرد از ابتداى قیام توّابین مصمّم بود که هدف اصلى قیام را شام قرار دهد، اما برخى از توّابین با این نظر موافق نبودند. بسیارى از قاتلان امام حسین(ع) از جمله؛ عمر بن سعد و دیگر فرماندهان لشکر یزید، در کوفه مىزیستند. بسیارى از فرماندهان قبیلهها و بزرگان محلههاى کوفه نیز جزو فرماندهان نظامى لشکر یزید در سال 61 هـ.ق بودند و در شهادت امامحسین(ع) و یارانش سهیم بودند .سلیمان بن صرد بر این باور بود که عامل اصلى در حادثه کربلا، عبیدالله بن زیاد بود و باید به جنگ او که در آن زمان در شام بود، رفت. البته در این ایام عمر سعد و ... نیز در امارت حاکم زبیری پنهان بودند و از جماعت توّابین ترس داشتند. توّابین در ابتدای قیام خود به کربلا رفتند و بر سر تربت حسین به گریه و عزاداری مشغول شدند و تضرع نمودند و بخشش خواستند. این عمل یقیناً نقش عمده و مهمی در دلاوری آنان و رسیدن به مقصود اصلی که توبه در نزد خداوند بوده است، داشت. جنگ در عین الوردة در «عین الوردة» سپاه دو طرف با یکدیگر درگیر شدند. در درگیریهای نخستین، سپاه توّابین به جهت کمین و حمله غافلگیر کننده، توانستند بر سپاه شام غلبه کنند؛ اما در نهایت و پس از چند روز درگیری و به جهت کم بودن سپاه توابین و شهادت فرماندهان این قیام، آنها شکست خوردند و باقی مانده آنها به فرماندهی رفاعة بن شداد به کوفه برگشتند. توبه توّابین این مختصری از داستان قیام توابین بود. هدف و نیت آنها همانطور که از نام قیامشان نمایان است، جبران اشتباهات گذشته بوده، هم ما و هم خود آنها اقرار داشته اند که در واقعه کربلا میتوانستند عملکرد بهتری داشته باشند. در سمت دیگر توبه کردن آنها نیز مورد نقل اخبار و گفتارها است. قضاوت در مورد توبه آنها باید براساس شواهد و قرائن بوده باشد، زیرا آنچه در عالم واقع، حاصل شده؛ به اینکه خداوند در واقع توبه آنها را پذیرفته است یا نه از علم ما خارج است. اما براساس قرائن و شواهد می توان این گونه بیان داشت؛ آنها تلاش کردند با انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین(ع) جبران گذشته کنند و بیشتر آنها توبه خود را با اهدای بزرگترین داشته؛ جان خود تکمیل کردند، براساس اینگونه عملکرد میتوان حکم به پذیرفته شدن توبه کرد، به خصوص اینکه پذیرنده توبه خداوندی است ارحم الراحمین. تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در دو شنبه 19 مهر 1395 |
|
|
|
وظائف شيعه درماه محرم و صفر |
|
|
تور کربلا. تور هوایی کربلا. تور زمینی کربلا.
شيعیان بايد در ايام محرّم و صفر خود را عزادار نشان بدهند، در همۀ منازل بايد وضعيت منزل را به نحوي دربياوريم كه مسئله محرّم مشخص بشود، ،و باید آثار عزاء و آثار مصيبت اهل بيت مشخص باشد، در منزل شعائر سيدالشهداء را بايد به پا بداريم . زدن سياهيها و پرچم سياه و كتيبههاي سياه، بايد باشد تا نشان بدهد كه شيعۀ اميرالمؤمنين در اين ايام وضعيتش فرق ميكند نميگوييم تمام منزل را سياهپوش كنيد، كه بچهها بترسند، که آن هم غلط است هر چيزي حدي دارد ولي به این مقدار كه نشان بدهد كه این مساله و موقعیت فرق ميكند و حال و هواي منزل هم تغيير خواهد كرد و سعي بشود كه از اشعار و اذكار و نوشتهها و بیانات خود سيدالشهداء باشد از رنگارنگی و رنگآميزي و... پرهیز کنید، ، يك كتيبههایي هم اخيرا درآمده كه اصلا هيچ تناسبي با مصيبت و اينها ندارد هزارجور رنگ است، نه! اينها هم چندان لطفي ندارد و بلكه اصلا شاید خودش يك رادعی باشد و ذهن را متوجه خود كند، نه! خيلي ساده و خيلي تميز و مرتب باشد بايد از اول محرم كه ميشود تا آخر صفر ديگر آجیل و شيريني در منزل وجود نداشته باشد، اگر مهمان ميآيد فقط ميوه بياورند و اينها را براي بعد از ماه صفر قرار بدهند اگر هديهاي ميخواهيد ببريد اشكال ندارد، به ديدن رفيق ميخواهيد برويد هديه ببريد چه اشكال دارد ولی گز و شيريني و ساير اين چيزها بردن صحيح نيست.
شدت عشق و اتصال قلبی مرحوم علامۀ طهرانی با اهل بیت علیهم السلام
يادم است يك روز در ايام شهادت حضرت صديقۀ كبري سلام الله علیها بود در مشهد يك نفر از افراد (البته از دوستان نبود باصطلاح از افراد بود) آمد براي ديدن مرحود والد در آنجا با خودش گز آورده بود اين طوري كه يادم هست و داده بود به يكي از دوستان كه درهمان بیرونی در منزل بود. وقتي مرحوم آقا آمدند و گز را به ایشان دادند مرحوم آقا به همان شخص گفتند كه ببر جایي كه هست منزلي كه هست ببر و برگردان و بگو كه امروز روز شهادت حضرت زهرا بود و شما براي ما گز آورده ايد و من ديگر از شما هيچ هديهاي را قبول نخواهم كرد. البته شايد يك مسائل ديگري هم بوده است. خود ايشان هم توصيه ميكردند وقتي ايام محرم و صفر هست نبايد انسان اظهار شادي بكند برگزاري مجالس عقد اشكال ندارد عقد هميشه و در همه جا مطلوب است و به عنوان سنت پيامبر است حتي شب عاشورا هم انسان ميتواند عقد بخواند عقد خواندن خيلي هم ثواب دارد و مستحب است، منتهی حالا که ایام شهادت امام حسين است عقد نبايد همراه با اين ظواهر ايام سرور باشد، گز و نقل اينها نبايد گذاشته بشود بجايش ميوه گذاشته بشود چه اشكالي دارد هيچ مسئلهاي نيست و ايرادي ندارد شركت در مجالس عزا در ايام محرم و صفر بسيار بسيار تأكيد شده و بزرگان به اين مسئله خيلي تأكيد ميكردند و كلامي را كه ما از مرحوم آقا به ياد داريم در اين مسئله اين است كه سالك بدون توسل به سيدالشهدا به مقصد نخواهد رسيد. اين رعايت است و تمام كساني كه براي آنها فتح باب شده است از طريق توسل به سيدالشهدا بوده است.
در روضه امام حسين عليه السلام بايد با وضو وارد شده و تميز ترين لباسهاى خود را بپوشيم
بسيار محترم و بسيار معزز است كسي كه وارد مجلس روضۀ امام حسين ميشود با وضو وارد بشود، بهترين لباس را بپوشد حمام برود و خود را تنظيف كند و با لباس تميز بیاید، نه لباسي كه موجب آزار و اذيت ديگران است بايد با لباس تميزي كه همان روز يا روز قبل آن لباس شسته شده است بايد بيايد و در روضه شركت كند .
تاثيرى كه در مجالس امام حسين عليه السلام در بين الطلوعين وجود دارد ،در زمانهاى ديگر بسیار کمتر است
در مجالس بهترين وقت در ايام عاشورا صبح است بين الطلوعین، مرحوم آقا هميشه ميفرمودند: آن فيضي كه در بين الطلوعین به عزاداران اهل بيت يا حتي به مجالس شادي و مجالس مواليد اهل بيت، ميرسد در ساير اوقات نيست؛ كمتر است. و ما مقصودمان این است که ادراكِ در مجلس بيشتر باشد و چون بين الطلوعین بهترين اوقات است؛ اقتضای شرکت در مجالس این است که در بين الطلوعین باشد. در بعد از ظهر و در شب هم اشكال ندارد، ولی اين را رفقا بدانند آن تاثيري كه جلسات در بينالطلوعين دارد آن تاثير در اوقات ديگر كمتر است نميگوييم نيست و نميگويم كه در ساعات ديگر مثل شب یا عصر جلسه نباشد، نه، اشكال ندارد، جلسه باشد هيچ اشكالي ندارد و خب كساني ممكن است نتوانند صبح بروند شب يا عصري يك جلسه پيدا ميكنند مثلا تكيهاي در آنجا هست احساس خلوصي ميكنند بالاخره اسم سيدالشهداء است، ميروند. ولي مرحوم آقا ميفرمودند قدر جلسات صبح و بينالطلوعين را بدانيد آن تأثير در جلسه بينالطلوعين تاثيرش بسيار بسيار بالاتر است و خصوصا اينكه انسان متوجه بشود، رزقي را كه ملائكه در آن روز براي انسان رزق معنوي مينويسند در بين الطلوعين است. مرحوم آقاي حداد به ما ميفرمودند: كه روزي معنوي هر روز را ملائكه در بينالطلوعين مينويسند، لذا وقتی ميگويند بينالطلوعين بيدار باشيد براي اين است. كسي كه بينالطلوعين خواب است آن روز رزق ندارد نماز ميخواند بدون رزق، قران هم اگر بخواند رزق ندارد، فايدهاي ندارد ميشود خالي، ولي بين الطلوعين اگر بيدار باشد، بين الطلوعين متوجه باشد، نماز آن روزش فرق ميكند دعايش فرق ميكند، زيارتش فرق ميكند اينها همه چي؟ اينها همه تفاوتها هستند.
تاكيد بزرگان بر خواندن زيارت عاشورا در دهه اول محرم
من حالِ مرحوم والد و بزرگان را ميدیدم که همينهايي كه نوشتند و ميگويند اين اولياء خدا ارتباطي با ائمه ندارند بيايند اين را از من بشنوند هر روز دههِ عاشورا مرحوم آقاي حداد به افراد ميگفتند: كه بعد از نماز صبح زيارت عاشورا بخوانيد ، حالِ مرحوم حداد را كه من می دیدم در موقع نماز و در موقع تشهد، چون ايشان هر روز بعداز نماز صبح سورۀ ياسين را ميخواندند، بعد تعقيبات و سجادهشان را جمع ميكردند هر روز سورۀ ياسين را ميخواندند حالشان در موقع نماز و در موقع قرائت سورۀ ياسين يك جوري بود ولي وقتي كه زيارت عاشورا خوانده ميشد ما ميديديم يك جور ديگر شده، ايشان خودش را واقعا در كربلا ميگذاشت، در آن واقعه قرار ميداد معلوم بود، از وَجَنات معلوم بود، نه اينكه فقط گريه بكند و ناراحتي و... مرحوم آقا در روح مجرد اين مسائل را ذكر كردند، ما احساس ميكرديم الان خودش را در كنار سيدالشهداء قرار داده و انگار دارد در حضور حضرت سیدالشهداء علیه السلام زيارت عاشورا خوانده ميشود. مرحوم آقا ميفرمودند كه: ما نه تنها اين مساله را در آن زمان احساس ميكرديم بلكه با مرحوم آقاي حداد ميرفتيم براي زيارت سيدالشهداء چند نفر بوديم، ميرفتيم زيارت، روزها هم ميرفتيم زيارت، وقتي كه ميرفتيم وارد حرم كه ميشديم ايشان به يكي از همان افرادي كه در آنجا بودند ميگفتند زيارتنامه بخوان ايشان ميگفتند وقتي كه او زيارتنامه ميخواند براي ما حالي دست ميداد كه اگر اشتباهاً در اِعراب، فتحه را ضمه ميخواند ما قادر بر اينكه درستش را بگوييم نداشتيم، يعني حالي براي ما پيدا ميشد كه غير از سيدالشهداء ديگر هیچ نبود، حقيقتي ديگر وجود نداشت!
سيد الشهداء عليه السلام در مجالس عزايى كه با اخلاص منعقد شده باشد حضور مى يابند
اينجور بايد برويم به زيارت سيدالشهداء اينجور بايد باشیم، اين خيلي مساله مسالۀ بالايي است، اين كه من گفتم خدمتتان برويد در آن فكر كنيد، اينجور بايد در مجلس سيدالشهداء برویم، سيدالشهداء در مجالس عزايش حضور دارد، البته نه در آنجايي كه فقط شعبدهبازيي و تظاهر است، نه! آنجا نه تنها پايش را نميگذارد بلكه بیزار است از آن مسائل! آن مجلسي كه روي اخلاص باشد، آن مجلسی که براي سيدالشهداء برپا بشود نه براي ريا و تظاهر! در مجلس ريا و تظاهر سيدالشهداء و حضرت ابوالفضل پايشان را نميگذارند! ما باید اول اخلاصمان را درست كنيم، صفاي خودمان را درست كنيم، خودمان را با اين وضعيت بسنجيم، با اين موقعيت بسنجيم، آن وقت (حضور امام را در مجلس احساس خواهیم کرد)
بجاى داد و فرياد زدن در مجالس امام حسين عليه السلام بياييم به مفاهيم رفيع عاشورا گوش دهيم وعمل كنيم
وقتي كه روضۀ سيدالشهداء گوش ميدهيم برويم در مغزش که قضيه چیست ؟ آيا ما هم بوديم همين كار را ميكرديم؟ آيا اگر ما هم آنجا بوديم در همين وضعيت بوديم؟ يا اگر خودمان را در آن حدود نميبينيم از حضرت تقاضا كنيم، درخواست كنيم، دعا كنيم، طلب كنيم، كه از ما دستگيري كند، دست ما را بگيرد، به جاي داد زدن! و بيداد زدن! و نعرهكشيدن! به جاي آن به مفاهيم روضهاي كه گفته ميشود و مطالبي كه گفته ميشود گوش بدهيم! اگر گريهاي بر ما ميآيد گريه را بكنيم جلوي گريه را نگيريم، بايد گريه بشود ولي داد زدن چرا؟ فيلم بازيكردن چرا؟ مجلس را از آن حال و هوا انداختن چرا؟ امام صادق عليهالسلام كه ميفرمايد خدايا به اين نالهها و فريادهایي كه در عزاي مصيبت ماست رحم كن! نه فرياد تصنعي و تظاهر و نشان دادن به اين و آن! كه ببين من چقدر داد ميكشم! آن فريادي كه بياختيار از دل برآيد! بله! خب آن چه اشكال دارد! آن نالهاي كه بياختيار از دل دربيايد! نه! خودم داد بزنم كه سقف بيايد پائين! نه! آن فايده ندارد! آن حالِ مجلس را ميگيرد! صفاي مجلس را ميگيرد! روحانيت مجلس را ميگيرد و تبديل به يك تظاهر و يك صحنه ميكند!
ذكر امورى كه رعايت انها توسط افراد در مجالس عزادارى لازم مى باشد
پس بنابراين روضۀ سيدالشهداء بايد روضۀ با فهم و با ادراك باشد اين جلسات روضه نبايد در آنها اختلاف باشد بعضيها هستند در جلسات دو قسم می نشینند، يك عدۀ خاصی دور مجلس مينشينند ، يك عده هم وسط، آنها بلند ميشوند سينه ميزنند اينها همينطوري نشسته اند، جلسۀ امام حسين بایديكنواخت باشد، اگر همه هستند همۀ افراد بيايند، چه اشكال دارد آنها هم پيش شما بنشينند، چه اشكال دارد همه يك جور بنشينند، مگر اينها خونشان فرق ميكند، اگر همه براي روضه بلند ميشوند، همه بايد بلند شوند، نه اينكه يك عده بلند شوند يك عده بنشينند، اين دو قسم كردن اهانت به مجلس سيدالشهداء است، اين صحيح نيست همه روي زمين بايد بنشينند یا همه بايد موقع سينه زدن بلند شوند و اگر كسي معمم است بيايد بنشيند، الان در همين جلسه كه ما داريم فضلا و بزرگان، اين را شما نگاه بكنيد اينها اينقدري كه در وسط اين مجلس نشسته اند، در دور ننشسته اند، مرحوم آقا ميفرمودند: فرق بين مجلس ما و مجلس بقيه اين است كه در این مجلس بين معمم و غيرمعمم فرقي نيست، جا بود مينشينند نبود وسط مينشينند، ما با ايشان ميرفتيم در مجالس ختم يك دفعه خودم يادم است رفتيم مجلس ختم آقاي حكيم در بازار تهران همان مسجد جامع (نميدانم) رفتيم در آنجا، وقتي كه وارد شديم جا نبود، ايشان رفتند وسط ما دو نفر معمم پدر و پسر رفتيم آن وسط نشستيم، يك نفر از آن آقايان هم نگفت بفرمائيد، ايشان نشستند و بعد هم بلند شديم رفتيم، درست شد؟ خب حالا بنده به من بربخورد!؟ حتما بايد بيايم كنار و بايستم و اينقدر صبر كنم تا اينكه جمع بشوند مچاله بشوند و برای ما جا باز کنند، اين حرفها را نداريم اينها چيست؟ اينها از حال آدم ميگيرد از آن نيت آدم ميگيرد، از آن مرتبهاي كه بايد در آن مرتبه باشد كم ميكند، ميآورد پائين تبديل به يك حركات ظاهر ميكند، تبديل به عادت ميكند و تبديل به يك حركات ظاهر و نمايشی می کند.
بلند کردن صدا در عزاداری ها حرام است و هیچ فرقی بین مسائل مذهبی و امور دنیوی در این موارد نیست
انسان از آنجایی که تابع احساسات است و از قوای ابدی خود کمتر بهره می گیرد در ارتباطات خود بیشتر توجه به احساسات دارد حتی در مورد عبادات و اطاعت از پروردگار بیشتر به دنبال امور احساسی می گردد می خواهد روضۀ امام حسین برود، ذکر مصیبت سیدالشهدا را می خواهد گوش کند، در خیابان که حرکت می کنیم می بینیم هر هیئتی که بزرگتر است و چراغانی بیشتری دارد و صدای منبریَش و بلندگویش تا چند تا محله می رود که کار حرامی است در آن شرکت می کنیم، زیاد کردن صدای بلند گو حرام است در صورتی که در همسایگی انسان، مریضی باشد، بیماری باشد، افرادی باشد که اینها نمی توانند صدای بلند را تحمل کنند تاثیری بگذارد، دیگر فرقی نمی کند، چه برنامه چهار شنبه سوری (که این از یک فرهنگ یک قوم وحشی فقط می تواند نشات بگیرد و نه افراد مسلمانی که این همه رسول خدا راجع به رعایت مردم و حفظ امنیت روحی و روانی مردم و رعایت امور همسایگان و عدم ایذاء به همنوعان ما دستور داده اند،) فرقی نمی کند اگر در شب یک واعظی از بلندگوی مسجدش صدا را بلند کند به نحوی که موجب اذیت همسایگان بشود این حرام است حالا می خواهد در آن موسیقی زده بشود که حرام است یا می خواهد در آن اسم خدا و پیغمبر و امام باشد هر دو حرام است حرام، حرام است! مسجد، حسینیه اینها نباید موجب ایذاء دیگران بشود . صدا باید به میزان مناسب در محدودۀ خود افراد حاضرین در آن مکان باشد زیبا باشد و از کیفیت بسیار خوب و بالا هر چه انسان می تواند بهره بگیرد ایراد ندارد. اذیت مردم، آزار مردم حتی به یک طفل شیر خوار که از سر و صدای یک بلندگوی مسجد و حسینیه از خواب بپرد به همان اندازه متصدیان عمل حرام انجام داده اند!
در عزاداری ها نباید به ظواهر و عناوین هیئات و وعاظ و مساجد اعتناء نمود بلکه اصل روح و خلوص حاکم بر آن مجلس است
درست شد خب حالا انسان چکار می کند انسان بلند می شود می رود هر جا که می بیند طُمطراقش بیشتر است چراغانیش بیشتر است پرچم بیشتر زده شده واعظ و خطیبی در آنجاست که خیلی مسلسل وار و پشت سر هم مطالب را شمرده شمرده و بلیغ می گوید در آن مجلس شرکت می کند. اما اگر برود یک جا ببیند که یک تکیه ای است (در همین ایام عاشورا ندیدید توی خیابانها تکیه درست می کنند) تکیۀ کوچک و محقری است یک چند نفر نشسته اند یکی دارد صحبت می کند اصلا نگاهش هم نمی کنید!!! وقتی ایام عاشورا آدم می آید برای نگاه کردن و مشارکت با عزاداری هر گروه و هیئت و دسته ای که از همه طولانی تر است و پرچم های بسیار دارد و با ابهت و جلال به خصوص و با زدن ساز و نی و طبل و از این حرفها که همه اینها حرام در حرام در حرام است و متاسفانه بین ما ایرانیان نصب شده است، همین علامتی که جلوی دسته ها حرکت می دهند این علامت علامت صلیب است، صلیب نصارا را ما آوردیم گذاشتیم در دستجات سیدالشهدا بدون اینکه اصلا خودمان متوجه بشویم و ببینیم که چکار داریم می کنیم این علامت ها مال رم و فرانسه بوده آنجا در جلوی دستجاتشان که برای جنگ حرکت می کردند جلوی لشگر یک همچنین علامتی را حرکت می دادند که همین کروات فعلی همان صلیب است منتها آن را قبلا به کمر می بستند حالا آن را به گردن آویزان می کنند لذا کروات به خاطر صلیب بودنش حرام است والا یک تکه پارچه که حلال و حرام ندارد این را در جلوی لشگر حرکت می دادند حالا ما همان را آوردیم جلوی دستۀ سینه زنی امام حسین داریم حرکت می دهیم تمام اینها حرام است! زدن ساز و نی و طبل حرام است! موسیقی حرام است! بلند کردن صدا به نحوی که موجب اذیت و آزار همسایگان بشود حرام است! ما به خاطر یک امر مستحب هزار تا امر حرام را یکی پس از دیگری انجام می دهیم امام حسین هم عزت و شوکتش به این نیست که با این یال و کوپال و این مطالب ما برایش عزاداری کنیم
کیفیت بیرون آمدن دستجات عزاداری
دستجات بايد بيرون بيايند ، سينهزني و زنجير زدن اشكال ندارد، اينها بيايند يا اينكه اصلا نه سينه بزنند! نه زنجير! حركت بكنند و در اينجا شعارهایي بدهند و شعارهاي مُحيي بدهند، شعارهاي واقعي بدهند نه شعارهايی كه اينها چندان معنا ندارد، نوحههایي که خوانده ميشود، نوحههایی باشد كه هدف حضرت را بيان كند، مكتب حضرت را بخواهد بيان كند، زير و رو كند انسان را، حال و هواي انسان را عوض بكند، اينها بايد گفته بشود، نه اينكه زينب بيچادر آمد بيرون... اين حرفها چيست؟ اين نوحهها چيست؟ نوحههايي بايد گفته بشود كه آن شخصيت حضرت و مكتب حضرت و مرام حضرت، را بیان بکند و چه خوب است كه آن كلماتي كه از آن حضرت در تابلوها است همانها تبديل به نوحه بشود و تبديل به شعار بشود. اگر انسان بخواهد در اين تظاهرات به عزاداري سيدالشهداء در اين مرتبه بماند، مانده و نيامده بالا، خودش را در آنجا قفل كرده خودش را در همانجا بسته، ولي اگر نه، اين مطالب را كنار بگذارد، بداند که كلمات بزرگان و كلمات ائمه، مثل كلمات ما نيست، صحبت ائمه مثل صحبت ما نيست، آن از نفس قدسي تنازل پيدا كرده و در نفس امام قرار گرفته، آن صحبت را در اختيار ما گذاشته اند حالا همان را انسان بيايد تبديل به شعار كند چقدر فرق است تا اينكه بيايد از جملات بيهوده و جملات در سطح پايين و بيشتر احساسي تا عقلاني و فهمي و ادراكي بياييد اين مسائل را مطرح كند.
ذاكرين اهل بيت بايد سخنان ،رفتار و ظرائف افعال امام حسين را بيان كنند نه اينكه تنها اكتفا كنند به بيان مصائب حضرت
آن كسي كه ذاكر است بايد برود آن حال و هواي سيدالشهداء را بگويد، صحبتهایي كه در آن قضیه شده، نه فقط اينكه زخم خورد و افتاد زمين و... نه! اين فايده ندارد، مطالبي كه گفته شده، اطوار آن حضرت، رفتار آن حضرت، سخنان آن حضرت، ظرائفي كه در اينجا وجود دارد، كه پرداختن به آن يكي از (مهمترین عوامل) است كه انسان را متوجه آن حال و هوا ميكند، و الّا تير خورد و شمشير خورد و افتاد، نهايتش اين است ديگر! اين كه حالات حضرت چگونه بوده و چه وضعي داشته، اين مساله مهم است. خطيب و مداح نبايد هر گونه تعابيرى را در صحبت هاى خود بيان نمايند
بهتر است هر تعبيري را در صحبتهاي خودشان نياورند، بعضی افراد در روضه تعبيرهايي دارند كه شايد نفوس تحمل شنيدن آنرا نداشته باشند، بعضی از روایات براي خود (وعاظ و اهل علم) است كه بدانند اما اينكه انسان بخواهد مصيبت را بيان بكند، شايد خيلي از افراد نتوانند تحمل چنین سخنانی را بکنند. چون اين واقعه يك قدري مصیبت كوبندهاي خواهد بود. آنچه را كه قابل گفتن است و آن جنبۀ تيزي ندارد، بايد براي افراد بگویند. بهتراست اهل علم عين مصيبت هاى وارده را از كتب مقاتل نقل كنند .در تبليغ خودشان عين مقاتل را نقل كنند آنچه را كه شنيده شده نقل نكنند خیلی از مطالبی را که در روضهها در اين طرف و آن طرف بدون اينكه به تاريخ مراجعه كنند نقل می کنند و ميخوانند یک عده جوان هم می پذیرند و طبعاً مسائل نادرست را می گویند که حرام است. اگر كاري را كه انجام نشده بگويیم حرام است! دروغ! دروغ است! فرقي نميكند، آنچه را كه هست بايد گفت! نه اینکه به آن اضافه کنیم. اينهايي كه ميآيند با عبارتهاي زننده مقام و موقعيت امام (علیه السلام) را در حد یک انسان عادی می خواهند پایین بیاورند، اشعاري كه انتخاب ميكنند اشعار رکیک وسبكي است، اشعاري كه در مجالس عزاي افراد عادي می خوانند حضرت علي اكبر که بيش از سي سال سن داشت و اینها که می گویند هجده ساله بود همه اش من درآري است و شعرهايي درآورده اند! حضرت علي اكبري كه مقام امامت دارد جوري در ميان مردم معرفي بكنند تا چند تا جوان خوششان بیاید که این هم يك آدمي بوده كه ... تمام ارزش آدم به جمال و زلف و اینها است!!؟ که آدم مانند بقيۀ اشعاري كه معشوقه های خود را تعریف و تمجید می کند حضرت را تمجید کند پس چه فرقی هست؟ كجاست آن مقام ولایت حضرت علی اکبر که در اشعار بیان شود!!! آن مقام علم! آن مقام ولایت! طهارت! آن را برای افراد باید گفت به صرف این که مردم بیشتر گریه کنند و حالت حزن برایشان پیش آید (انسان مجاز برای گفتن هر مطلب بی ارزشی نیست)
تور کربلا. تور هوایی کربلا. تور زمینی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در یک شنبه 18 مهر 1395 |
|
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا
روضه و روضه خوانى،به معناى ذكر مصيبت سيد الشهدا و مرثيه خوانى براى ائمه ومعصومين«ع»است كه مورد تشويق امامان و يكى از عوامل زنده ماندن نهضتحسينى وپيوند روحى و عاطفى شيعه با اولياء دين است.اشك ريختن و گريستن در مصائب اهل بيت«ع»نشانه عشق به آنان است و علاوه بر سازندگيهاى تربيتى براى سوگوار،موجب اجر و پاداش الهى در آخرت و بهره مندى از شفاعت ابا عبد الله الحسين است.
معناى روضه در اصل،باغ و بوستان است،اما سبب اشتهار مرثيه خوانى به«روضه»آناست كه مرثيه خوانان در گذشته، حوادث كربلا را از روى كتابى به نام«روضة الشهداء» مىخواندند كه تاليف ملا حسين كاشفى است.
«ملا حسين كاشفى(متوفاى 910 هجرى) يكى از دانشمندان و خطباى خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجرى بود،درزمان سلطنت سلطان حسين بايقرا(875-911 ه)به هرات،مركز حكمرانى اين پادشاه رفت و چون حافظه اى توانا و آوازى گيرنده و مطبوع داشت و خطيبى دانشمند بود،بزودى شهرت يافت و مجالس وعظ و ذكر او بسيارى را به خود جلب كرد و مورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعيان و اكابر دولت و وزير فاضل و هنرمند هنر پرور او«امير على شيرنوايى»قرار گرفت.
كاشفى دانشمندى فصيح و بليغ و شاعر پركار بود وبيش از چهل كتاب و رساله تاليف كرد.از جمله آنها«روضة الشهداء»بود.كاشفى كتاب روضة الشهدا را در واقعه كربلا به فارسى نوشت و چون مطالب اين كتاب را در مجالس عزادارى از روى كتاب بر سر منبر مىخواندند،خوانندگان اين كتاب به«روضه خوان»معروف شدند و بتدريج خواندن روضه از روى كتاب منسوخ شد و روضه خوانها مطالب كتاب را حفظ كرده و در مجالس عزادارى مىخواندند.در زمان صفويه اقامه عزادارىبسيار رواج گرفت.» كتاب روضة الشهدا كه حاوى ذكر مقتل و حوادث كربلا بود،در قرن دهم توسط محمد بن سليمان فضولى به تركى ترجمه شد،با نام«حديقة السعداء».در اينجا نمونهاى از متن روضة الشهداى واعظ كاشفى را جهت آشنايى مىآوريم،كه نثرى زيبا و ادبی است:«...آخر نظرى كن به حسرت آدم صفى و نوحه نوح نجى و در آتش انداختن ابراهيم خليل و قربانى كردن يعقوب در بيت الاحزان و بليت يوسف در چاه و زندان وشبانى و سرگردانى موسى كليم و بيمارى و بى تيمارى ايوب و اره شكافنده بر فرق زكرياى مظلوم و تيغ زهر آبداده بر حلق يحيى معصوم و الم لب و دندان سرور انبياء،وجگر پاره پاره حمزه سيد الشهدا و محنت اهل بيت رسالت و مصيبت خانواده عصمت وسرشك درد آلود بتول عذرا و فرق خون آلوده على مرتضى«ع»و لب زهر چشيده نورديده زهرا و رخ به خون آغشته شهيد كربلا و ديگر احوال بلاكشان اين امت و محنت رسيدگان عالى همت همه با جان غم اندوخته در كانون غم و الم سر تا پاى سوخته.نظم:
ز اندوه اين ماتم جان گسل روان گردد از ديدهها خون دل» نثر شيوا و اديبانه «روضة الشهدا» ستودنى است ، هر چند از نظر نقل،حاوى برخى مطالب ضعيف و بى ماخذ است.بعلاوه اين كتاب،در تحليل حادثه عاشورا ديدگاهىصوفيانه دارد و حوادث را بيشتر به منشا غيبى و مسائل آزمايش و ابتلاء اولياء نسبتمىدهد،تا بعد حماسى و اجتماعى و قابل اسوه گيرى در مبارزات ضد ظلم.
از آنجا كه مرثيه خوانى و ذكر مصيبت،سنت پسنديده دينى در احياء خاطره و نام وفضايل اهل بيت پيامبر است،بجاست كه اهل منبر و مداحان و ذاكران،با توجه به اهميت ونقش بسزاى روضه خوانى،در ارائه الگوهاى شايسته بكوشند و چهره خوبى از ائمه ومعصومين ارائه كنند.در اين زمينه،به درستى و صحت مطالب نقل شده،اعتبار منابع مورداستفاده، استوارى و زيبايى اشعار انتخابى و دورى كردن از هر حرف و روضه و شعرى كهبا مقام والاى اولياء خدا ناسازگار است توجه داشته باشند. در فضيلت گريست و گرياندنافراد براى امام حسين«ع»به اين حديث توجه كنيد:امام صادق«ع»فرمود:«من انشد فىالحسين عليه السلام بيتشعر فبكى و ابكى عشرة فله و لهم الجنة» هر كس در بارهحسين«ع»شعرى بگويد و گريه كند و ده نفر را بگرياند،براى او و آنان بهشت است.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا
:: موضوعات مرتبط:
فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در شنبه 17 مهر 1395 |
|
|
|
|
تلفن دفتر فروش تور کربلا
54 44 67 43 021
67 43 67 43 021
835 2100 0937
آقای صبوری
ساعات تماس
9 صبح تا 7 بعد از ظهر
|
|
:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393
|
|
تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,
|
|