صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




شهادت امام حسین (ع) اختیاری بوده یا قضا و قدر؟

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تورهوایی کربلا.
 قبل از پاسخ، ابتدا لازم است معنای قضا و قدر را بیان کنیم. قََدَر یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی. تقدیر در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده، آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش قرار داده است.

قضا یعنی حکم و حتمیت. در نظام آفرینش،‌ موجودات از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، مثلاً اگر به خانة شما از چند کوچه راه باشد، ورود به آن جا از چند راه ممکن است. حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب یکی از آن‌ها فراهم شد و تنها همان تحقق یافت،‌ این مرحله را قضا می نامند.

خداوند برای هر موجودی، اسباب هایی قرار داده که هستی و ویژگی‌های موجود بستگی به آن علت‌‌ها دارد. هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و فقط اتفاقی و بی حساب نیست. همان گونه که در بارش برف و باران عواملی دخالت دارد و هرگز چنین کاری بی علل و اسباب انجام نمی پذیرد، کارهای بشر از روی تصادف و اتفاق سر نمی زند، بلکه نخست چیزی را تصور می کند، سپس به آن می اندیشد و پس از آن که فایدة واقعی یا پنداری آن را پذیرفت،‌ به انجام آن می کوشد. پس هر حادثه ای در جهان علت و سببی دارد و این نظامی است تخلف ناپذیر و خداوند چنین مقرّر کرده است.

این مسئله با اصل آزادی و اختیار انسان ناهمگونی ندارد،‌زیرا اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،‌در مورد افعال انسانی،‌عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.

بشر در کارهای ارادی خود مانند سنگ نیست که او را از بالا به پایین رها کرده باشند و تحت تأثیر جاذبة زمین خواه نا خواه به طرف زمین سقوط کند. نیز مانند گیاه نیست که فقط یک راه دارد و همین که در وضع رشد و نمو قرار گرفت، خواه ناخواه مواد غذایی را جذب و راه رشد و نمو را طی ‌کند. هم چنین مانند حیوان نیست که به حکم غریزه کارهایی انجام دهد. بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن‌ها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن می‌کند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود،

در این جا شخصیت و صفات اخلاقی و روحی و پیشینة تربیتی و موروثی و میزان عقل و دور اندیشی بشر به میان می آید و معلوم می‌شود که آیندة سعادت بخش یا شقاوت بار هر کس تا چه اندازه مربوط به شخصیت و صفات روحی و ملکات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او است،‌ و بالاخره به راهی که انتخاب می‌کند.

تفاوتی که میان بشر و آتش که می سوزاند و‌آب که غرق می‌کند و گیاه که می روید و حیوان که راه می رود وجود دارد، این است که انسان انتخاب می‌کند. او همیشه در برابر چند کار و چند راه قرار گرفته، در قطعیت یافتن یک راه و یک کار، خواست او مؤثر است.

انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواسته‌های او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد می‌تواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.

پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.
شانسان فقط یک سرنوشت حتمی ندارد، بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش دارد که ممکن است هر کدام از آن‌ها جانشین دیگری گردد. در تعیین و حتمی شدن یکی از آنها، ارادة شخص تأثیر جدی دارد، مثلاً اگر بیمار شود، سرنوشت او بستگی به درمان دارد. اگر اقدام کند، ممکن است معالجه شود و اگر اقدام نکند، از بین می‌رود. حتمی شدن یکی از آن دو، به اختیار خودش می‌باشد.

امام علی(ع) از پای دیوار کجی برخاست و کنار دیوار دیگری نشست. گفتند: آیا از قضای الهی فرار می کنی؟ پاسخ داد: "از قضای خدا به قَدَر وی و قضای دیگری فرار می کنم". یعنی قضا و قدر معیّن کرده که هر چیزی اثر خود را داشته باشد و من با آگاهی که دارم، راهی را انتخاب می کنم که اثر خوب داشته باشد.

اما امام حسین(ع)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بودحاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد. بنابراین راهی که امام برمی‌گزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.

حضرت می‌فرماید: «قد شاءالله أن یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً؛ خداوند می‌خواهد مرا کشتة‌سربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».

کلام حضرت امام حسین بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند می‌خواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،ولی انسان‌ها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.

در مورد امام حسین(ع) هم خداوند می‌خواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین در انتخاب آن راه مجبور نبود.

حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست. متأسفانه کافران و مشرکان هستند که با استناد به تقدیر و جبر می‌خواهند گمراهی خود را توجیه کنند و می‌گویند:

«لو شاء الله ما أشرکنا و لا آباؤنا...؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان مشرک نمی‌شدیم»!
منظور آنان این است که مشرک شدن ما به تقدیر الهی و بدون اختیار بوده است،‌هم چنان که قرآن از آنان نقل می‌‌کند: «لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء نحن و لا آباؤنا و لا حرّمنا من دونه من شیء؛ اگر خدا می‌خواست، ما و پدرانمان غیر از خدا را عبادت نمی‌کردیم و بدون اجازة او چیزی را حرام نمی‌شمردیم» یعنی عبادت بت‌ها توسط ما تقدیر و قضای حتمی بوده، قدرت سرپیچی نداشته‌ایم، ولی خداوند چنین اراده و مشیتی را از خود نفی کرده و می‌فرماید: «لو شاء الله لهداکم اجمعین؛ اگر خدا می‌خواست، همه شما را هدایت می‌کرد».

اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسان‌ها را به راهی ببرد،‌ مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار می‌کرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمی‌پسندد و ایمانی را می‌خواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،‌نه ایمان اجباری.

پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین اراده‌ای علاوه بر آن که جبر را حاکم می‌کند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده می‌کند و...، ظلم می‌باشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تورهوایی کربلا



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, قضا, قدر, امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در شنبه 8 آبان 1395


برخی از کرامات و معجزات حضرت عباس علیه السلام

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
آقای‌ علی‌ میر خلف‌ زاده‌ در کتاب‌ کرامات‌ الحسینیة‌ (ص‌ 117 ـ 118) آورده‌ است‌:
مداح‌ اهل‌ بیت ‌علیه‌السلام‌ آقای‌ امیرمحمّدی‌ برایم‌ نقل‌ فرمود:
چند روز قبل‌، یک‌ نفر یهودی‌ در اصفهان‌ که‌ یک‌ کیسة‌ نقره‌ از قبیل‌ گلدان‌ و سایر چند روز قبل‌،یک‌ نفر یهودی‌ در اصفهان‌ که‌ یک‌ کیسة‌ نقره‌ از قبیل‌ گلدان‌ و سایر چیزهای‌ نقرة‌ قدیمی‌ و پُر ارزش‌داشته‌ وارد اتوبوس‌ خط‌ واحد می‌گردد و روی‌ یکی‌ از صندلیها می‌نشیند و کیسه‌ را هم‌ کنار پایش‌می‌گذارد و چون‌ راه‌ مقداری‌ طولانی‌ بوده‌ او را مقداری‌ خواب‌ می‌رباید. وقتی‌ چشم‌ باز می‌کند، مشاهده‌ می‌کند که‌ کیسه‌اش‌ نیست‌. بر سر زنان‌، پیده‌ می‌شود و در ره‌ به‌ آقا قمربنی‌ هاشم‌علیه‌السلام‌ توسّل‌ پیدا می‌کند و یک‌ گوساله‌ نذر می‌نماید:
ای‌ قمر بنی‌ هاشم‌، من‌ نمی‌دانم‌ تو کی‌ هستی‌، اما همین‌ را می‌دانم‌ تو کی‌ هستی‌، اما همین‌ رامی‌دانم‌ که‌ این‌ شیعه‌ها به‌ تو توسّل‌ می‌کنند و تو حوائج‌ آنها را می‌دهی‌، حالا از تو می‌خواهم‌ که‌مال‌ و داراییم‌ را به‌ من‌ برگردانی‌ و من‌ هم‌ همین‌ الا´ن‌ یک‌ گوساله‌ نذر تو می‌کنم‌».
می ‌گفت‌ آمد درب‌ مغازة‌ قصابی‌، و پول‌ یک‌ گوساله‌ را به‌ او داد و گفت‌: این‌ گوساله‌ را ذبح‌ کن‌ و به‌فقرا و مستمندان‌ و مستضعفان‌ بده‌ تو بگو نذر ابوالفضل‌علیه‌السلام‌ است‌.
یهودی‌ مزبور می‌گوید: فردای‌ آن‌ روز آمدم‌ درب‌ مغازه‌؛ نشسته‌ بودم‌ و در فکر بودم‌، یک‌ وقت‌دیدم‌ یک‌ نفر وارد شد و دو گردام‌ نقره‌ دستش‌ است‌ و می‌گوید: آقا اینها را می‌خری‌؟
نگاه کردم‌، دیدم‌ خودم‌ است‌. گفتم‌: اینها خوب‌ نقره‌ هایی‌ است‌ و قیمتش‌ خیلی‌ است‌، من‌می‌خواهم‌ اگر باز هم‌ داری‌ با قیمت‌ خوب‌ از شما بخرم‌.
گفت‌: بله‌ دارم‌، امام‌ در منزل‌ است‌. گفتم‌: خوب‌، نمی‌خواهد بیاوری‌، می‌ترسم‌ برایت‌ اسباب‌زحمت‌ شود و دکاندارهای‌ دیگر بفهمند و ترا اذیّت‌ کنند، تو آدرس‌ منزل‌ را بده‌ من‌ خودم‌ باشاگردم‌ می‌آیم‌. آدرس‌ را به‌ من‌ داد و رفت‌. من‌ هم‌ رفتم‌ کلانتری‌، یک‌ پلیس‌ مخفی‌ را که‌ از رفقا بوددیدم‌ و جریان‌ را به‌ وی‌ گفتم‌ و او را خود به‌ سر قرار و آدرس‌ بردم‌.
درب‌ را زدم‌ و آمد درب‌ را باز نمود و ما را به‌ زیرزمین‌ منزللش‌ برد. دیدیم‌ همان‌ کیسة‌ خودم‌ است‌.
به‌ پلیس‌ گفتم‌: همان‌ کیسه‌ خودم‌ است‌ و او نیز اسلحه‌اش‌ را در آورد و او را دستگیر کرد و به‌کلانتری‌ برد.
من‌ هم‌ کیسة‌ نقره‌ام‌ را برداشتم‌ و به‌ مغازه‌ بردم‌. ای‌ مسلمانها و ای‌ شیعه‌ها قدر آقای‌ خود حضرت‌ابوالفضل‌ را داشته‌ باشید که‌ این‌ آقا خیلی‌ کارها از دستشان‌ بر می‌آید؟


سؤال یهودی راجع به توسل به حضرت عباس علیه السلام


حجّة‌ الاسلام‌ والمسلمین‌ آقای‌ سیّد محمّد رضا ابطحی‌ اصفحانی‌ تاریخ‌ 28 محرّم‌ الحرام‌ 1416 ِ فرمودند:
روزی‌ وارد اصفهان‌ شدم‌. نزدیک‌ غروب‌ بود و نماز نخوانده‌ بودم‌. خواستم‌ تا قضا نشده‌ نماز رابخوانم‌.یک‌ دفعه‌ درب‌ منزل‌ زده‌ شد. پدرم‌ مرحوم‌ آیت‌الله سیّد مرتضی‌ ابطحی‌(ره‌) رفتند پشت‌درب‌ و طولانی‌ نکشید که‌ برگشته‌ و فرمودند: بیایید ببینید که‌ این‌ شخص‌ یهودی‌ راجع‌ به‌ توسّل‌ به‌قمربنی‌ هاشم‌علیه‌السلام‌ سؤالی‌ دارد! سپس‌ افزود که‌ وی‌ می‌گوید: فرزند من‌ مریض‌ شده‌ و تمام‌دکترهاجوابش‌ کردند، یعنی‌ از معالجه‌اش‌ عجاز ماندند. آخرین‌ دفعه‌ که‌ از دکتر برمی‌ گشتم‌، به‌سقا خانه‌ای‌ که‌ در بین‌ راه‌ بود، رسیدم‌ و جمیعی‌ را دیدم‌ که‌ مقابل‌ سقاخانه‌ مشغول‌ گریه‌ بوده‌ ومتوسّل‌ به‌ حضرت‌ شده‌اند. من‌ هم‌ با مشاهدة‌ این‌ صحنه‌ بدون‌ اختیار عرض‌ کردم‌: یا اباالفضل‌مسلمانها، اگر شما تا صبح‌ این‌ مریضم‌ را شفا دادی‌ یک‌ گوسفند قربانی‌ تقدیم‌ آستانة‌ شما خواهم‌کرد. و حالا فرزندم‌ خوب‌ شده‌ است‌ و سؤال‌ من‌ این‌ است‌ که‌ گوسفند را خودم‌ بکشم‌، یا آن‌ رازنده‌ به‌ دست‌ مسلمانها بدهم‌ و دیگر خودشان‌ هر چه‌ می‌خواهند انجام‌ دهند؟ زیرا اگر خودم‌انجام‌ بدهم‌ مسلمانها نمی‌خورند و اگر نیز زنده‌ به‌ آنها بدهم‌ خودم‌ ذبح‌ نکرده‌ام‌؟


دو پسرم را از حضرت عباس علیه السلام گرفته ام!


نقل‌ می‌کنند: در بروجرد فردی‌ یهودی‌ موسوم‌ به‌ یوسف‌ و معروف‌ به‌ دکتر بود که‌ ثروت‌ زیادی‌داشت‌، ولی‌ فرزند نداشت‌. برای‌ پیدا کردن‌ فرزند، چند زن‌ به‌ همسری‌ گرفت‌ امّا از هیچ‌ کدام‌فرزندی‌ به‌ دنیا نیامد. هر چه‌ خودش‌ می‌دانست‌ و هر چه‌ نیز دیگران‌ گفتند، از دعا و دارو، به‌ کاربست‌ و عمل‌ کرد، ولی‌ اینها نیر اثر نبخشید.
روزی‌ مأیوس‌ نشسته‌ بود، مرد مسلمانی‌ نزد او آمد و پرسید: چرا افسرده‌ای‌؟! گفت‌: چرا افسرده‌نباشم‌؟ چند میلیون‌ ریال‌ مال‌ و ثروت‌ جمع‌ کرده‌ام‌ برای‌ دشمنان‌! زیرا فرزند ندارم‌ که‌ بعد از مرگم‌مالک‌ آنها شود، اوقاف‌ وارث‌ ثروت‌ من‌ می‌شود.
آن‌ مسلمان‌ پاک‌ طینت‌ گفت‌: من‌ راه‌ خوبی‌ بهتر از راه‌ تو می‌دانم‌، اگر توفیق‌ داشته‌ باشی‌ می‌توانی‌از آن‌ طریق‌ به‌ مقصودت‌ نایل‌ شوی‌. ما مسلمانها یک‌ باب‌ الحوائج‌ داریم‌ که‌ نامش‌ ابوالفضل‌العبّاس‌علیه‌السلام‌ است‌. هر که‌ به‌ آن‌ بزرگوار متوسّل‌ بشود نااُمید نمی‌شود. ما به‌ آن‌ حضرت‌متوسل‌ می‌شویم‌ و حاجتمان‌ را به‌ وسیلة‌ او از خدا می‌گیریم‌. تو هم‌ مخفی‌ خدمت‌ آن‌ حضرت‌برو و عرض‌ حاجت‌ کن‌، تا فرزنددار شوی‌.
دکتر یوسف‌ می‌گوید: حرف‌ این‌ مرد مسلمان‌ رابه‌ گوش‌ گرفته‌ و، مخفی‌ از چشم‌ زنها و همسایه‌هاو مردم‌، با قافله‌ای‌ به‌ سوی‌ کربلا حرکت‌ کردم‌. در آنجا وارد حرم‌ حضرت‌ ابوالفضل‌العبّاس‌علیه‌السلام‌ شده‌ و عرض‌ کردم‌: آقا، دشمن‌ تو و دشمن‌ پدرت‌ در خانه‌ات‌ آمده‌ و عرض‌حاجت‌ دارد، حاشا به‌ شما که‌ مرا نااُمید برگردانی‌.
باری‌، حاجت‌ خود را اظهار داشته‌ و از حرم‌ بیرون‌ آمدم‌ و باز به‌ طور مخفی‌ با قافلة‌ دیگری‌ به‌بروجرد برگشتم‌. پس‌ از سه‌ ماه‌ زنم‌ حامله‌ شد و چون‌ فرزند پسری‌ به‌ دنیا آورد من‌ نامش‌ را غلام‌عبّاس‌ نهادم‌. چندی‌ بعد نیز برای‌ بار دوّم‌ حامله‌ شد و چون‌ باز پسری‌ به‌ دنیا آورد این‌ بار نامش‌ راغلام‌ حسین‌ گذاشتم‌.
یهودیهای‌ بروجرد مطلب‌ را فهمیده‌ اعتراضها به‌ من‌ کردند که‌ چرا اسم‌ مسلمانان‌ را روی‌ پسرانت‌گذاشته‌ای‌؟! هر چه‌ دلیل‌ آوردم‌ نشد. عاقبت‌، به‌ آنها گفتم‌ که‌ قضیّه‌ از چه‌ قرار است‌.
بدآنهاگفتم‌ که‌: این‌ دو پسر را از حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس‌علیه‌السلام‌ گرفته‌ام‌ و جریان‌ را از اوّل‌ تاآخر برایشان‌ نقل‌ کردم‌.
نقل‌ می‌کنند: آن‌ یهودی‌ تا زنده‌ بود به‌ علما و سادات‌ احترام‌ کامل‌ می‌گذاشت‌، ولی‌ همچنان‌ دردین‌ یهود باقی‌ بود

.
به برکت حضرت عباس علیه السلام شفا یافتم و مسلمان شدم!


یکی‌ از بزرگان‌ اهل‌ منبر نقل‌ کرد از واعظی‌ شنیدم‌ که‌ می‌گفت‌:
من‌ در قوچان‌ بودم‌، یک‌ یهودی‌ مرا برای‌ روضه‌ خواندن‌ به‌ خانه‌اش‌ دعوت‌ کرد! من‌ شگفت‌زده‌ به‌ خانه‌اش‌ رفم‌ و او گفت‌: می‌خواهم‌ مسلمان‌ شوم‌. علّت‌ اسلام‌ آوردن‌ وی‌ را پرسیدم‌، گفت‌همسر من‌ بیمار بود. دیشب‌ موقعی‌ که‌ از تجارتخانه‌ام‌ وارد منزل‌ شدم‌، دیدم‌ بسیار گریان است‌. ازعلّت‌ گریه‌اش‌ سؤال‌ کردم‌، در پاسخ‌ گفت‌: شوهرم‌، من‌ از شما شرمنده‌ام‌؛ زیرا حدود هفده‌ سال‌است‌ که‌ به‌ مرض‌ روماتیسم‌ پا دچارم‌ و بکلی‌ از حرکت‌ کردن‌ عاجز می‌باشم‌ و با آنکه‌ شما هزینة‌فراوانی‌ صرف‌ نموده‌اید، از بهبودی‌ نااُمیدم‌. امشب‌ می‌خواهم‌ به‌ حضرت‌ ابی‌ الفضل‌علیه‌السلام‌مسلمانان‌، متوسّل‌ شوم‌، زیرا بعضی‌ از اوقات‌ می‌دیدم‌ زنان‌ مسلمان‌ یکدیگر را برای‌ روضه‌ خبرمی‌کردند و چون‌ من‌ از آنان‌ پرسش‌ می‌کردم‌ چه‌ خبر است‌؟ می‌گفتند: ما در مجلس‌ عزاداری‌حاضر می‌شویم‌ و در آنجا متوسّل‌ به‌ حضرت‌ عبّاس‌علیه‌السلام‌ می‌گردیم‌ و خداوند به‌ واسطة‌ این‌توسل‌ به‌ آن‌ سرور بشوم‌ و برای‌ مظلومیت‌ او اشک‌ بریزم‌. چنانچه‌ شفا یافتم‌ آیا حاضری‌ مسلمان‌شوی‌؟
گفتم‌: بلی‌. و دیدم‌ با گره‌ می‌گفت‌: یا اباالفضل‌، یا اباالفضل‌! مدتی‌ بعد مرا خواب‌ در ربود طولی‌نکشید که‌ شنیدم‌ می‌گوید: برخیز، نگاه‌ کن‌! برخاستم‌ و دیدم‌ اطاِق که‌ تاریک‌ بود، روشن‌ شده‌ وزوجه‌ام‌، با حال‌ سلامتی‌، در صورتیکه‌ نمی‌توانست‌ بایستد، برپا ایستاده‌ و می‌گوید: الا´ن‌ حضرت‌ابی‌ الفضل‌علیه‌السلام‌ در اینجا بود. گفتم‌: ماجرا را بازگو کن‌.
گفت‌: شما که‌ خوابیدید، من‌ آن‌ قدر تضرّع‌ و زاری‌ کردم‌ کردم‌ تا به‌ خواب‌ رفتم‌. در عالم‌ رؤیا دیدم‌یک‌ آقای‌ جلیل‌ القدری‌ به‌ من‌ فرمود: بلندشو. عرض‌ کردم‌: قدرت‌ برخاستن‌ ندارم‌، و افزودم‌دست‌ خود را به‌ من‌ بدهید شاید بتوانم‌ حرکتی‌ نمایم‌. مشاهده‌ نمودم‌ که‌ محزون‌ شد. سپس‌ملاحظه‌ کردم‌ دیدم‌ دست‌ در بدن‌ ندارد.
یهودی‌ پس‌ از نقل‌ نقل‌ داستان‌ فوِ افزود: اکنون‌ ما دو نفر به‌ شرف‌ اسلام‌ مشرّف‌ می‌شویم‌ و بعداًمجلس‌ با شکوهی‌ تشکیل‌ داده‌ و این‌ کرامت‌ حضرت‌ عبّاس‌علیه‌السلام‌ را برای‌ خویشان‌ ودیگران‌ بازگو می‌کنیم‌ و جمعیت‌ زیادی‌ را به‌ اسلام‌ گرایش‌ می‌دهیم‌.


نذر مهندس یهودی برای قمر بنی هاشم علیه السلام


حجة‌ الاسلام‌ والمسلمین‌ جناب‌ آقای‌ سیّد محسن‌ موسوی‌، یکی‌ از مروّجین‌ مکتب‌ اهل‌ بیت‌عصمت‌ و طهارت‌علیه‌السلام‌، در شب‌ ششم‌ شعبان‌ المعظّم‌ 1414 ه‌.ِ در مسجد مقدّس‌جملکران‌، از عموی‌ گرامی‌ خودش‌ جناب‌ آقای‌ مهندس‌ سیّد محمّد رضا موسوی‌ نقل‌ کرد که‌:
آقای‌ مهندس‌ یک‌ رفیق‌ یهودی‌ داشت‌ که‌ از داشتن‌ فرزند محروم‌ بود. وی‌ برای‌ معالجه‌ به‌خیلی‌ از اطبّا مراجعه‌ کرده‌ و حتی‌ به‌ اروپا هم‌ رفته‌ بود، ولی‌ نتیجه‌ نگرفته‌ بود. آقای‌ موسوی‌ به‌ایشان‌ می‌فرماید: ما یک‌ ابوالفضل‌علیه‌السلام‌ برای‌ ایشان‌ نذری‌ بکن‌، امید است‌ نتیجه‌ بگیری‌ ومشکلت‌ حل‌ شود.
آقای‌ یهودی‌ می‌گوید: من‌ نمی‌دانم‌ برنامة‌ نذر ابوالفضل‌علیه‌السلام‌ به‌ چه‌ نحو است‌، تا انجام‌ دهم‌و به‌ هدف‌ برسم‌. شما از طرف‌ من‌ نذری‌ بکن‌ آقای‌ مهندس‌ موسوی‌ می‌فرماید من‌ گوسفندی‌ نذرکردم‌ که‌ از طرف‌ رفیق‌ یهودی‌ ام‌ که‌ انشاءالله اگر بچّه‌دار شد گوسفند را قربانی‌ کنیم‌. آقای‌ یهودی‌ به‌آمریکا می‌رود و پس‌ از مدتی‌ تلفن‌ می‌کند که‌ آقای‌ موسوی‌ آن‌ نذری‌ را که‌ برای‌ حضرت‌ابوالفضل‌علیه‌السلام‌ کرده‌ بودید طبق‌ رسوم‌ خودتان‌ انجام‌ بدهید، به‌ عنایت‌ حضرت‌ قمربنی‌هاشم‌علیه‌السلام‌ چند ماهی‌ است‌ که‌ زنم‌ حامله‌ شده‌ است‌. سپس‌ جناب‌ آقای‌ مهندس‌سیّدمحمّد رضا موسوی‌ هم‌ آن‌ نذر را انجام‌ داده‌ و طبق‌ معمول‌ به‌ نام‌ حضرت‌ قمر بنی‌ هاشم‌ابوالفضل‌ العبّاس‌علیه‌السلام‌ گوسفندی‌ قربانی‌ کردند که‌ تقسیم‌ شد.


یک روضة ابالفضل برایم بخوان!


حجّة‌ الاسلام‌ والمسلمین‌ آقای‌ حاج‌ سیّد علی‌ موحّد ابطحی‌ اصفهانی‌ نقل‌ کردند:
حدود 25 سال‌ قبل‌ که‌ مسجد الهادی‌ (واقع‌ در خیابان‌ سیّد علی‌ خان‌، نزدیک‌ چهار باغ‌) راساختند، مسجد برنامه‌های‌ گسترده‌ای‌ داشت‌ بهترین‌ گوینده‌ها و خطبای‌ اصفهان‌ در این‌ مراسم‌روضه‌ خوانی‌ گسترده‌ای‌ داشت‌. بهترین‌ گوید این‌ پول‌ را به‌ حجّة‌ الاسلام‌ والمسلمین‌ حاج‌ احمدآقا امامی‌ بدهید و بگویید یک‌ روضة‌ اباالفضل‌ برای‌ من‌ بخواند. متصدی‌ مسجد می‌گوید: شمایهودیها، در هر کاری‌ فتنه‌ می‌کنید؛ در روضه‌ خوانی‌ هم‌ فتنه‌؟!
یهودی‌، با حالت‌ گریه‌، می‌گوید: ما در هر چیزی‌ فتنه‌ بورزیم‌، نسبت‌ به‌ آقا ابوالفضل‌العبّاس‌علیه‌السلام‌ فتنه‌ نمی‌کنیم‌. سؤال‌ می‌کند: پس‌ چه‌ شده‌ که‌ پول‌ می‌دهی‌ و چنین‌ تقاضایی‌ رامی‌نمایی‌؟ می‌گوید:
دیروز آقای‌ امامی‌ روضة‌ اباالفضل‌علیه‌السلام‌ را خواندند و در ضمن‌ صحبت‌ گفتند هر کس‌ پناه‌ به‌ایشان‌ آورد او را محروم‌ نمی‌کنند؛ خواه‌ یهودی‌ باشد خواه‌ نصرانی‌. با شنیدن‌ این‌ سخن‌ ناگاه‌ به‌یاد بچّة‌ پسرم‌ افتادم‌ که‌ اثر نرمی‌ استخوان‌ و جواب‌ یأس‌ دکترها ما را ناراحت‌ کرده‌ بود، و گریه‌کردم‌: آقا، اباالفضل‌، من‌ شما را نمی‌شناسم‌، امّا بنا به‌ گفتة‌ این‌ آقا برای‌ شفای‌ پسرم‌ متوسّل‌ به‌ شمامی‌شوم‌، مرا محروم‌ نکنید. گریان‌ شدم‌ و حالی‌ پیدا کردم‌. وقتی‌ به‌ خانه‌ آمدم‌، دیدم‌ فرزندم‌ راه‌می‌رود! از زنم‌ پرسیدم‌: چه‌ شد که‌ به‌ راه‌ افتاد؟! گفت‌: نمی‌دانم‌؛ فقط‌ دیدم‌ دستش‌ را به‌ دیوارگرفت‌ و شروع‌ به‌ راه‌ رفتن‌ کرد. گریه‌ مرا گرفت‌. زنم‌ پرسید: چرا گریه‌ می‌کنی‌؟! باید خوشحال‌باشی‌! گفتم‌ داستان‌ از این‌ قرار است‌ و این‌ گریة‌ شوِ است‌ که‌ چگونه‌ آقا اباالفضل‌ مرا موردعنایت‌ قرار داده‌ و واسطه‌ شدند و خداوند بچّة‌ مرا شفا داد.


صد دینار حواله حضرت اباالفضل العباس علیه السلام


ثقه الاسلام جناب آقای حاج شیخ علی رضا گل محمدی ابهری زنجانی، شب 27 جمادی الثانیه سال 1416 هـ ق در حرم مطهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام نقل کرد:
یکی از اهالی کربلا، عربی را می‌بیند که در حرم حضرت قمر بنی  هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام کنار ضریح مطهر ایستاده و با حضرت سخن می‌گوید.
آقا جان، صد دینار از شما پول ‌می‌خواهم؛ می‌د‌هی که بده و اگر نمی‌دهی می‌روم به حرم حضرت سیدالشهداء امام حسین علیه السلام شکایت شما را به آن حضرت می‌کنم.
سپس سرش را به طرف ضریح مطهر برده و می‌گوید: فهمیدم، فهمیدم! و از حرم بیرون می‌رود. عرب مزبور به بازار رفته و به یکی از مغازه داران می‌گوید: آقا فرموده است صد دینار به من بده. او می‌گوید: نشانی شما از آقا چیست؟ می‌گوید: به این نشان، که پسر شما مریض شده و شما صد دینار نذر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام کردی؛ بده! و او هم صد دینار را می‌دهد.
ناقل می‌گوید: به مرد عرب گفتم: چطور شد با حضرت صحبت کردی و نتیجه گرفتی. گفت: به حضرت گفتم اگر پول ندهی، میروم شکایت شما را به برادرت امام حسین علیه السلام می‌کنم. اینجا بود که دیدم حضرت، داخل ضریح ظاهر شد و در حالیکه روی صندلی نشسته بود، حواله‌ای به من داد.من هم رفتم و از بازار گرفتم.
 
نوجوانی را  برق  خشک کرده بود


جناب حجه الاسلام آقای شیخ محمدتقی نحوی واعظ قمی در تاریخ 16 محرم الحرام 1417 ق از مرحوم پدرشان، آقای حاج شیخ ابوالقاسم نحوی، ماجرای زیر را نقل کردند:
مرحوم نحوی، در آن زمان که به امر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) همراه پسرشان در نجف اشرف اقامت داشتند، در ایام زیارتی مخصوصة حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام که مصادف با شب نیمة شعبان است به کربلا می‌رفتند و در آنجا نخست به حرم حضرت امام حسین علیه السلام سپس به حرم سردار کربلا حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام مشرف می‌شدند. یک روز که برای عتبه بوسی به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفته بودند، مشاهده می‌کنند نوجوان 13 - 14 ساله‌ای را سیم برق گرفته، خشک کرده است.
پدر بچه داشت با حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حرف می‌زد و می‌گفت: آقا جان، تو می‌دانی من می‌خواستم بیایم به پابوس شما، اما مادر بچه راضی نبود که او را با خود بیاورم. حالا اگر بدون او به خانه برگردم، جواب مادرش را چه بگویم؟! مرحوم نحوی می‌فرمود: یکدفعه دیدم که بچة مرده، به کرامت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام به حرکت آمد! آری، نوجوان زنده شد و همراه پدرش به منزل بازگشت.
 
آری غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد


حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:
تقریبا چهل سال قبل که هنوز ازدواج نکرده بودم، یک شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به کربلای معلی رفتم و دعای کمیل را در حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار کرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسته‌اند و او، که مرض جنون دارد. به مردم جسارت می‌کند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.
یک نفر که در همان جا خود را دکتر روان پزشک معرفی می‌کرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین که من در آنجا می‌باشم، تا این مریض را معاینه کنم. من گفتة دکتر ایرانی را به پدر دختر تذکر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر کسی که عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت کشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای کمیل شدم، که دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم که اطراف آن دختر را گرفته‌اند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است. مردم هم ریخته‌اند و لباسهایش را پاره پاره می‌کنند و او از عبای پدرش برای پوشیدن خویش استفاده می‌کند.
آن حال، دکتر ایرانی را دیدم که دو دست بر سر می‌زند و گریه می‌کند و می‌گوید: بلی، غیر از ما دکترهای دیگری نیز وجود دارد.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کرامات حضرت عباس, معجزات حضرت عباس, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 6 آبان 1395


وهابیت و طرح شبهاتی پیرامون عاشورا

 

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تو ر هوایی کربلا.

وهابیت قیام امام حسین (ع) را نامشروع  ونادر ست می دانند. این تفکرخبیث بنی امیه است که در میان مردم ایجاد و اتباع آنها روی آن مانور می دهند یعنی اصل تفکر عدم خروج علیه سلطان جائر از تفکرات اموی است نه اسلامی!
 وهابیت این غده سرطانی که در فرصت های مختلف می کوشد آموزه های شیعه را زیر سوال برده و با شبهه افکنی حقانیت این مذهب را به چالش بکشد از محرم حسینی و واقعه تاریخی کربلا نیز چشم نپوشیده و همواره سعی می کند پیرامون آن شبهاتی را مطرح کند. از این رو در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمدمحسن مروجی طبسی، محقق حوزوی و مولف درسنامه نقد وهابیت به پاره ای از این شبهات پرداخته ایم که مشروح آن در ذیل می آید:
 

اصلی ترین شبهاتی که وهابیت درباره واقعه عاشورا مطرح می کند به چه حوزه هایی اختصاص دارد؟
شبهات عاشورایی وهابیت چند محور دارد، نخست گریه و عزاداری بر سالار شهیدان (ع) است یعنی می گویند گریه بر اموات صحیح نیست و نیز عزاداری بر آنها بدعت است و با این نوع مباحث می کوشند عزاداری امام (ع) را به لحاظ مشروعیت زیر سوال ببرند و بگویند این عزاداری ها بدعت آمیز است.
محور دیگر شبهات آنها درباره قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است که می گویند قیام ایشان قیام نبود بلکه شورش بود و ایشان را به عنوان کسی که علیه سلطان زمان خود شوریده معرفی می کنند یعنی فردی طاغی و خارجی که وحدت اسلام را زیر سوال برده است.
محور مهم دیگر این شبهات آن است که وهابیت شیعه را قاتل اصلی امام حسین (ع) معرفی می کند.

 

وهابیت از چه منظری گریه بر امام حسین (ع) را زیر سوال می برد و چه پاسخی می توان به این شبهه ارائه کرد؟
وهابیت در دو حوزه نسبت به گریه و عزداری بحث می کند نخست حرمت گریه بر هر شخصی و در مرحله بعد گریه بر امام را بدعت می داند که هر دوی این شبهات رد شدنی است.
چراکه در منابع اهل سنت می بینیم پیامبر (ص) در رحلت مادرشان گریسته اند، همچنین در رحلت فرزندشان ابراهیم و نیز عمویشان ابوطالب و نیز فاطمه بنت اسد (س) مادر امیرالمومنین (ع) گریسته اند که در کتب تاریخی و روایی اهل سنت موجود است.
اما نسبت به اباعبدالله الحسین (ع) در مقاتل مشهور همچون مستدرک حاکم نیشابوری که شافعی مذهب است و دیگر منابع آمده که نخستین کسی که در اسلام بر امام حسین (ع) روضه خواند و گریست پیامبر (ص) بوده اند.
هنگام ولادت امام حسین (ع) پیامبر (ص) مغموم شدند وقتی علت را پرسیدند ایشان فرمودند که جبرئیل به من خبر دادند که فرزندت حسین (ع) به شکل فجیعی همراه با خانواده و یاران به شهادت می رسد و این نخستین روضه خوانی بر امام حسین (ع) بوده است.
علاوه بر این، امت اسلام چه شیعه و سنی در طول تاریخ بر امام حسین (ع) و مصائب آن حضرت (ع) گریسته اند و با این گریه هم اعلام برائت می کردند نسبت به بنی امیه و هم اعلام دوستی و مودت نسبت به اهل بیت (ع) پیامبر (ص).
در اینجا می توان این سوال یا شبهه را خطاب به وهابیت مطرح کرد که چرا بجای اینکه جنایات یزید و معاویه و قاتلین اباعبدالله (ع) را محکوم کنند و آنها مورد سوال و مواخذه قرار دهند چرا بر سر مظلوم می کوبند چرا ظالم را محاکمه نمی کنند؟!
مگر امام (ع) با فرزند و اصحابشان چه کرده بودند که آن جنایات بر سرشان آمد و بجای آنکه وهابیت از مظلوم دفاع کند همیشه از ظالم دفاع کرده است؟ آیا تا کنون یک بار مسببین حادثه کربلا را محکوم کرده اند؟
چرا ما باید برای اشک ریختن بر امام حسین (ع) و مصائب آن حضرت (ع) دلیل بیاوریم؟! آنها باید دلیل بیاورند که چرا این رسم ما را بدعت می نامند در حالی که خودشان خلاف جریان اسلامی حرکت کرده اند.
این ما هستیم که باید بپرسیم چرا وهابیت از دشمنان اهل بیت (ع) اعلام برائت نمی کند و بجای آن در دفاع از یزید و معاویه سریال قبیح "حسن، حسین و معاویه" را ساخته و جنایات بنی امیه را توجیه می کنند.

 

وهابیت شبهه ای مطرح کرده و می گویند امام حسین (ع) علیه خلیفه وقت خروج کرد و شورید و او فردی خارجی است، چه پاسخی می توان به این شبهه ارائه کرد؟
این مسئله از دیدگاه شیعه حل شده چراکه شیعه معتقد است امام (ع) حق است و اگر زمانی صلح کرد و زمانی قیام و جهاد و قول و فعلشان حجت است و هر کاری انجام دهند طبق دستور الهی بوده است چراکه امام (ع) برای اصلاح امت پیامبر (ص) و امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند چراکه در آن زمام جز پیکری از اسلام باقی نمانده بود.
اما از دیدگاه اهل سنت و وهابیت خروج نسبت به خلیفه حتی اگر ظالم و جائر باشد، جایز نیست، اما علی رغم وجود چنین دیدگاهی در میان اهل سنت، اکثریت آنها جریان معاویه و یزید را محکوم کرده و امام حسین (ع) را برای قیام علیه خلیفه وقت محق دانسته اند. حتی برخی از علمای اهل سنت معاویه و یزید را لعن می کردند.
اما در این میان، سلفی ها و وهابیت چنین حقی را به امام حسین (ع) نمی دهند و این قیام را نامشروع می دانند. این تفکر بنی امیه است گه در میان مردم مطرح کرد و اتباع آنها روی آن مانور می دهند یعنی اصل این تفکر عدم خروج علیه سلطان ظالم و جائر از تفکرات اموی است نه اسلامی!
در این میان سوال ما از سلفی ها این است که شما که خروج علیه سلطان را جایز نمی دانید پس چرا عایشه و طلحه و زبیر که در زمان امیرالمومنین (ع) دست به شورش زدند را تایید می کنید؟ اگر قرار باشد به اطاعت و تمکین، امیرالمومنین (ع) خلیفه چهارم بودند پس چرا چرا طلحه و زبیر جنگ جمل و معاویه جنگ نهروان را علیه ایشان به راه انداختند، اگر امام حسین (ع) خارجی است و علیه خلیفه خروج کرده پس باید نسبت به این مسئله هم موضع گرفت؛ چطور گفته می شود معاویه و طلحه و زیبر در جهاد اجتهاد کردند اما امام حسین (ع) نه. بنابراین، تفکر وهابیت تفکر اموی و سفیانی است و حافظ منافع آنها هستند. در واقع، اینها احیاگر تفکرات اموی و حافظ منافع آنها و توجیه گر جنایات بنی امیه هستند و کاری جز این ندارند و لذا نسبت به قیام امام حسین (ع) بدترین تعابیر را بکار می برند در حالی که امام حسین (ع) سید جوانان بهشت و سبط پیامبر (ص) هستند.

 

یکی از شبهات وهابیت این است که چرا در زیارت عاشورا به همه بنی امیه لعن فرستاده می شود آیا در بین آنها هیچ مومنی نبوده است؟
باید توجه داشت که این شبهه حکم غالبی است، مگر نه آنکه در قرآن بنی امیه به عنوان شجره خبیثه و ملعونه یاد شده اند که جنس آنها و عمومشان را دربر می گیرد، بنابراین اگر اشکال وارد باشد ابتدا باید به قرآن شبهه گرفت. اگرچه در هر جریان استثنائاتی وجود دارد اما تفکر غالبی بنی امیه ضدیت با ائمه (ع) و پیامبر (ص) است.
 

فلسفه سیاه پوشی برای امام حسین (ع) به ویژه در دهه نخست یعنی قبل از رسیدن سالروز شهادت چیست؟
رنگ مشکی در اسلام کراهت دارد و پوشیدن آن مکروه است و مومن باید لباس هایی با رنگ روشن و شاد بپوشد، اما استثناء دارد اگر برای احیای شعائر دینی و عزای اهل بیت (ع) به ویژه امام حسین (ع) باشد مستحب و مورد تاکید است.
این شبهه ای که درباره سیاهپوشی محرم مطرح می کنند به حقیقت پیام عاشورا باز می گردد، باید توجه داشت که انقلاب امام حسین (ع) آبروی بنی امیه را برد، آنها با هر کاری که تفکر امام (ع) را بیدار کرده و اذهان را متوجه قیام ایشان کند و به اذهان تلنگره زده که به قیام ایشان بنگرند و تفکر کنند، مخالفند.
پوشیدن لباس مشکلی نیز از جمله مواردی است که سوال ایجاد می کند و وقتی در پاسخ به آن واقعیت بازگو شود مسببان آن واقعه و جنایت تاریخی مورد لعن قرار می گیرند از این رو با هر وجهه ای که یادآور واقعیت کربلا است مخالفت می کنند.
حرف سر رنگ نیست حرف سر فکر است آنها با هر نماد و مظهری از عاشورا و هر کاری که یادآور عشورا و برائت مومنین از قاتلان حقیقی امام حسین (ع) است، مشکل دارند.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تو ر هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تو ر هوایی کربلا, وهابیت, شبهات وهابیت, زیارت عاشورا, ,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 4 آبان 1395


وارث بودن امام حسین (ع) از انبیا یعنی چه؟

  تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

یکی از القاب امام حسین(ع) وارث بودن ایشان است این لقب امام در زیارت وارث هم ذکر شده است

 این زیارت در کتاب‌های متعددی مثل کتاب «المزار» شیخ مفید،[۱] «مصباح المتهجد» شیخ طوسی[۲] و دیگر منابع معتبر شیعه ذکر شده است. این زیارت، در واقع به عنوان بخشی از یک دستور العمل، برای زیارت امام حسین(ع) در محل دفنشان است که این زیارت را هنگام رسیدن به ضریح مبارک و در قسمت بالای سر امام حسین(ع) بخواند.[۳] برخی زیارت وارث را با عنوان زیارت امام حسین (ع) در روز عرفه[۴] و برخی نیز در اعمال شب و روز عرفه و نیز شب و روز عید قربان آورده‌اند.[۵] قابل ذکر است که زیارت‌های مختلف دیگری نیز وجود دارد که شباهت زیادی به این زیارت به‌ویژه در فرازهای اول دارند.

ارث بردن؛ یعنی این‌که چیزی از شخصی که زندگی دنیایی‌اش به پایان رسیده، به شخصی دیگر منتقل شود. این شیء هم می‌تواند چیزی مادی باشد و هم معنوی.[۶] با استفاده از منابع اسلامی می‌توان فهمید، آنچه که در این زیارت مد نظر است، هم وراثت اشیای مادی و هم اشیای معنوی می‌باشد. این موارد عبارت‌اند از:

۱٫ مقام خلیفة اللهی: یعنی همان‌گونه که خداوند حضرت آدم(ع) را به عنوان خلیفه خود بر روی زمین برگزید، دیگر انبیا و جانشینان آنان نیز به عنوان خلیفه خداوند بر روی زمین، چراغی پر فروغ برای هدایت مردم بودند و این مقام را یکی پس از دیگری به ارث می‌بردند. امام حسین(ع) نیز این مقام معنوی را پس از جدّ، پدر و برادر خود عهده‌دار شد.

۲٫ علم: در بسیاری از روایات و زیارات آمده، امام حسین(ع) و دیگر ائمه اطهار(ع)، به عنوان وارثان علم پیامبران،[۷] به ویژه پیامبر اسلام(ص) بوده‌اند. امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرماید: «حضرت داود علم پیامبران را به ارث برد و سلیمان نیز این علوم را از پدرش داود به ارث برد. حضرت محمد(ص) نیز این علوم را از سلیمان به ارث برده و ما نیز از حضرت محمد به ارث برده‌ایم».[۸]

۳٫ کتاب‌های آسمانی: طبق زیارتی که برای نیمه ماه شعبان و نیز اول ماه رجب ذکر شده، امام حسین(ع) وارث تورات و انجیل و زبور است.[۹] چرا که اصل و حقیقت این کتاب‌ها، مطالبی است که در آنها نوشته شده و امام حسین(ع) نیز آگاه به آن مطالب است.

۴٫ برخی از متعلقات پیامبران: برخی از پیامبران، به همراه خود، وسائل مقدسی داشتند که خاصیت معجزه آسایی داشته‌اند. چیزهایی؛ مانند عصا و صندوق حضرت موسی(ع)، لباس حضرت ابراهیم(ع) و انگشتر حضرت سلیمان(ع). طبق روایات، این اشیاء به ائمه اطهار(ع) منتقل شده و هم ‌اکنون، امام زمان(عج) آنها را در اختیار دارد و هنگام ظهور، آن وسائل را با خود آورده و از آنها استفاده می‌کند.[۱۰]

[۱]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، کتاب المزار، محقق و مصحح: ابطحی،‌ سید محمد باقر، ص ۱۰۶، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.

[۲]. شیخ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج ۲، ص ۷۲۰، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.

[۳]. سید ابن طاوس، علی بن موسی، الإقبال بالأعمال الحسنة، محقق و مصحح: قیومى اصفهانى، جواد، ج ‏۲، ص ۶۳، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.

[۴]. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص ۴۶۲، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.

[۵]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص ۵۰۱ و ۵۰۲، دار الرضی (زاهدی)، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.

[۶]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏۱۳، ص ۷۸، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ  اول، ۱۳۶۸ش.

[۷]. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ سُلَالَةَ الْوَصِیِّین‏»؛ ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص ۳۱۸، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.

[۸]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۲۲۵، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.

[۹]. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُور»؛ الإقبال بالأعمال الحسنة، ج ۳، ص ۳۴۱٫

[۱۰]. ر.ک: الکافی، ج ۱، ص ۲۳۱

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: درباره واقعه کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, وارث, زیارت وارث, شیخ مفید, ابن قولویه, ,

نوشته شده توسط رامش در دو شنبه 3 آبان 1395


قیمت تور کربلا از ایران و شهرهای بزرگ
قیمت تور کربلا از ایران و شهرهای بزرگ از جمله مواردی هست که برخلاف تصور عامه که باید قیمتی تک نرخی داشته باشد . دنیایی از اعداد و ارقام می باشد. چرا که تمام شرکت های مسافرتی به بهانه ی اینکه قیمت ها را باید به دلار به هتل های کربلا و نجف پرداخت کنند. و از طرفی هم دلار مثل موج دریا بالا و پایین می رود پس قیمت تور کربلا نیز مثل ماهی دور از آب در جای جای ایران بالا و پایین می رود.

قیمت تور کربلا

قیمت تور کربلا از تهران چقدر هست ؟  - بلیط و تور نجف - کربلا را چگونه باید بخریم ؟ بهترین قیمت تور کربلا از تهران - اعزام به کربلا به صورت نقد و اقساط


قیمت-تور-کربلا


مدت زمان تور کربلا :
- تور کربلا و نجف 7 شب و 8 روز (2 شب نجف - 5 شب کربلا)
- تور کربلا و نجف 3 شب و 4 روز (1 روز نجف - 3 شب کربلا)


قیمت تور کربلا - قیمت تور کربلا از تهران


خدمات تور کربلا نجف عتبات عالیات عراق :

  • تهریه و خرید بلیط رفت و برگشت
  • اخذ ویزای عراق به صورت فردی و گروهی 
  • بیمه مسافر برای شرکت کنندگان در تور کربلا
  • ترانسفر فرودگاهی در نجف
  • اقامت به شرح اعلام شده
  • گشت و زیارت در اماکن زیارتی کربلا و نجف
  • مدیر و مداح مجرب
  • آشپز ایرانی و غذا های باب طبع ایرانی ها

بهترین قیمت تور کربلا -ارزانترین قیمت تور کربلا از تهران

توجه :
هتلهای اقامت در نجف و کربلا از نوع الف و یا درجه یک الف به خواست مسافر با خدمات مطلوب هتلینگ همراه با سرویسهای بهداشتی ایرانی و فرنگی - اینترنت رایگان - صبحانه - نهار - شام با آشپز ایرانی و روزانه دو وعده میوه می باشد.

فاصله هتلهای اقامتی تا حرمین بسیار کم بوده و براحتی پیاده میتوان به حرمین رسید.

خدمات زیارتی تور طی اقامت در نجف:

زیارت بارگاه ملکوتی حضرت امیرالمومنین (ع) - مسجد کوفه - مسجد سهله - مسجد حنانه - وادی السلام - خانه امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه س

خدمات زیارتی تور طی اقامت در کربلا:

زیارت بارگاه ملکوتی حضرت امام حسین (ع) - زیارت بارگاه ملکوتی حضرت اباالفضل (ع) - خیمه گاه - تل زینبیه - کف العباس - نهر علقمه - مقام حضرت علی اصغر (ع) - مقام حضرت علی اکبر (ع) - مقام حضرت امام زمان (عج)

لطفا به تبلیغات سوء که خدمات و هتلهای نوع ب و ج را تحت عنوان الف ارائه و زائرین محترم در مقصد دچار مشکل میشوند توجه داشته باشید.

قیمت تور کربلا :
قیمت تور کربلا با توجه به نوع هتل انتخابی و مناسبتهای ملی و مذهبی متغییر می باشد. در ایام عادی هزینه تور بدین شرح است:

- تور 3 شب و 4 روز اسکان در هتل ب قیمت 1200000 تومان
- تور 7 شب و 8 روز اسکان در هتل درجه الف قیمت 1300000 تومان
- تور 7 شب و 8 روز اسکان در هتل درجه یک الف قیمت 1400000 تومان

بهترین قیمت تور کربلا -ارزانترین قیمت تور کربلا از تهران



:: موضوعات مرتبط: تور کربلا، ،
:: برچسب‌ها: قیمت تور کربلا,

نوشته شده توسط رامش در یک شنبه 2 آبان 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |