|
|
خون گریه کردن امام زمان (ع) برای امام حسین (ع) |
|
|
تور کربلا. تور هوایی کربلا. تور زمینی کربلا.
حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اهتمام بسیار به عزاداری و گریه برای مصائب امام حسین علیه السلام داشته است، تا آنجا که دو زیارت ناحیه ( زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت شهدای کربلا) از ناحیه مقدسه آن بزرگوار نقل شده که در هر دو، فرازهائی بسیار از ذکر مصائب جانسوز امام حسین علیه السلام ذکر شده است. امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف » در فرازی از زیارت ناحیه امام حسین علیه السلام عرض می کند «وَلَأَبکِیَنَّ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً؛ برای مصائب تو، به جای اشک ها، خون گریه می کنم.» شایان توجه این که طبق بعضی از روایات، هنگامی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار کعبه ظهور کند، و مردم جهان را مورد خطاب قرار می دهد، در همین خطابة جهانی و حساس یادی از امام حسین علیه السلام نموده و ذکری از مصیبت آن حضرت می نماید. و آن روایت چنین نقل شده: هنگامی که حضرت قائم بین حجرالاسود و مقام ابراهیم ظهور می کند، صدای خود را به پنج ندای زیر بلند کرده می فرماید:
«أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَا الامامُ القائمُ الثانی عَشَرَ
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَا الصّمْضامُ المُنْتَقِم
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن طَرَحوهُ عُریاناً
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن سَحَقوهُ عُدواناً:
ای مردم جهان! من امام قائم هستم، ای مردم جهان من شمشیر بران انتقام گیرنده هستم.
ای مردم جهان! جدم حسین علیه السلام را بعد از کشته شدن برهنه بر زمین انداختند.
ای مردم جهان! پیکر جدم حسین علیه السلام را پس از کشته شدن، از روی دشمنی، پامال سم اسبان و ستوران قرار دادند.»
چنان که ملاحظه می کنید امام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در این فرازها از سه مصیبت جانسوز امام حسین علیه السلام یاد کرده است که عبارتند از: تشنگی او، و برهنه انداختن بدن او ، و پایمال نمودن پیکر نازنین او . قابل ذکر است که واژه (سحق) در فارسی به معنی له کردن می آید. برای امام حسین(ع) زیارتهای زیادی روایت شده است. یکی از این زیارتها، زیارتی است که از ناحیه مقدس امام زمان(ع) صادر شده و به همین دلیل به زیارت «ناحیه مقدسه» معروف شده است. این متن، که به نقلی امام زمان(ع) با آن جدّ بزرگوار و شهید خود امام حسین(ع) را زیارت کردهاند مورد تأیید علمای شیعه قرار گرفته است در بخشی از زیارت ناحیه مقدسه چنین آمده: «فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَیْکَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاکَ وَ تَلَهُّفاً، حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاکْتِیَاب»؛صبح و شب برای تو ناله میکنم و بجای اشک بر تو خون میگریم. این کار را به خاطر حسرت خوردن بر تو و از روی ناراحتی و بلایی که بر تو وارد شده و از روی اندوه و حزن بر تو انجام میدهم. تا اینکه از غم مصیبتها و غصه ناراحتی بمیرم. با دقت در متن این زیارت؛ معلوم میشود که این عبارتها، کنایه از شدّت ناراحتی و غم و اندوه است؛ نه اینکه معنای حقیقی آن اراده شده باشد. به عبارت دیگر، گوینده این سخنان نمیخواهد با وسیلهای خارجی، چشمان خود را خون آلود کند، بلکه ناظر به آن است که از شدت اشک، چشمانم خونآلود میشوند. از طرفی، گریه زیاد که بر اثر شدت حزن و اندوه بر انسان مستولی میشود، اضرار به نفس حساب نمیشود و تا حدی شخص ماتم زده اختیار آنرا در دست ندارد. خصوصاً اینکه این ناراحتی، بر اثر مصیبتی باشد که مربوط به امور دینی و الهی است. برخلاف کارهایی از قبیل قمه زنی و... که کاملاً اختیاری و موجب اضرار به نفس و مهمتر از آن موجب وهن دین میشود. تور کربلا. تور هوایی کربلا. تور زمینی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور هوایی کربلا,
تور زمینی کربلا,
زیارت ناحیه مقدسه,
مصائب امام حسین,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در چهار شنبه 10 آذر 1395 |
|
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
مسلم بن عقیل پسر عقیل برادر امام علی بوده خود مسلم داماد امام علی(ع) بوده است
وقایع زندگی
درباره زندگی مسلم بن عقیل تا پیش از زمانی که از سوی امام حسین(ع) به کوفه رفت آگاهی بسیار اندک و گزارشهای پراکندهای وجود دارد.
شرکت در فتوحات افریقا: از جمله وقایع زندگی مسلم که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است، حضور او در فتوحات شمال افریقا در سال ۲۱ هجری است. مسلم بن عقیل همراه با تعدادی از برادران خود از جمله جعفر و علی در فتح شهر بهنساء شرکت داشت حضور در جنگ صفین: از دیگر وقایع زندگی مسلم، حضور او در جنگ صفین است که در برخی منابع تاریخی ثبت شده است.
هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سوی مکه، مسلم بن عقیل یکی از همراهان او بود. پس از اینکه نامههای مردم کوفه به امام رسید، وی مسلم را به کوفه فرستاد تا اوضاع و شرایط آن شهر را بررسی کند و درباره درستی ادعای کوفیان مبنی بر کثرت پیروان امام(ع)، اطمینان یابد و به امام گزارش کندبنابر برخی روایات، امام حسین(ع)، قیس بن مسهر صیداوی، عمارة بن عبد سلولی و عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی را نیز به همراه مسلم بن عقیل، به کوفه فرستاد. آغاز حرکت و گرفتاری در راه
مسلم بن عقیل در نیمه ماه رمضان سال ۶۰ از مکه خارج شدو ابتدا به مدینه رفت و از آنجا همراه با دو راهنما، از بیراهه به سوی کوفه رهسپار شد که به نظر میرسد برای مخفی ماندن حرکتش به کوفه بوده است. آنها در بیابان راه را گمکردند و دچار بیآبی و تشنگی شدند. در این واقعه دو راهنما درگذشتند و خود مسلم نجات پیدا کرد و خود را به آبادیای رساند و پیکی را نزد امام حسین(ع) فرستاد و واقعه را شرح داد و با اشاره به اینکه این پیش آمد را به فال بد گرفته، از ایشان خواست که او را از ادامه راه منصرف کند اما امام دستور به ادامه راه داد. مسلم در کوفه
مسلم پس از اقامت در کوفه آغاز به گرفتن بیعت برای امام حسین(ع)کرد. دعوت به کتاب خدا، سنت رسول الله، جهاد با ظالمین، دفاع از مستضعفین، کمک به محرومین، تقسیم عادلانه بیت المال، یاری اهل بیت، صلح با کسانی که این افراد با او صلح کنند و جنگ با کسانی که اینها با او بجنگند، سخن و فعل اهل بیت را گوش دادن و بر خلاف آن عمل نکردن، از شرایط این بیعت بود برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر نیز نوشتهاند. برخی از تاریخ پژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد (از جمله غلبه آسان و بیدردسر عبیدالله بن زیاد بر این شهر و شکست قیام مسلم) تعداد واقعی بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچه در منابع نقل شده دانستهاند. در کوفه ۱۲ هزار نفر بامسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین(دانستهاند که بر این اساس، تعداد بیعت کنندگان با مسلم، تنها یک سوم جمعیت جنگجوی کوفه بودهاند به همین جهت در تحلیل شرایط حرکت امام به کوفه، لازم است به این نکته توجه شود مردمی که در کوفه با مسلم بیعت نکرده بودند، همگی از مخالفان امام یا دوستداران امویان نبودهاند بلکه عده کثیری از شرکت در این منازعه کناره گرفته بودند؛ از این رو همین تعداد بیعت کنندگان برای برپایی قیامی در کوفه کافی بود و با اتکا به همین موضوع بود که امام حسین(ع) با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.
مسلم بن عقیل نامهای به امام حسین(ع) نوشت و تعداد زیاد بیعت کنندگان را تایید کرد و امام را به کوفه دعوت کرد هنگام ورود مسلم به کوفه، حاکم این شهر نعمان بن بشیر بود که منابع تاریخی او را فردی نرم خو و صلح طلب معرفی کردهاند بر اساس برخی روایات نعمان دل خوشی از یزید نداشت. هنگامی که خبر بیعت مردم با مسلم بن عقیل در کوفه پیچید، نعمان بن بشیر، مردم را جمع کرد و آنان را به دوری از تفرقه توصیه کرد اما گفت تا کسی با من پیکار نکند، با او نخواهم جنگید. هنگامی که طرفداران حکومت اموی به این روش نعمان اعتراض کردند و او را ضعیف خواندند، او گفت برای من این خوشتر از آن است که قوی باشم اما از فرمان خدا سرپیچی کنم. طرفداران و عاملان یزید، از جمله عمر بن سعد بن ابی وقاص و محمد بن اشعث کندی نامهای به یزید نوشتند و به او گزارش دادند که اگر کوفه را میخواهی، شتاب کن که حاکم فعلی کوفه، نعمان بن بشیر، ضعیف است یا خود را به ناتوانی زده است.به همین جهت یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن هنگام حاکم بصره بود، به حکومت کوفه نیز منصوب کرد بنا بر قول مورخین معاویه ضمن وصیتی که نزد غلام او بود و بعدها به یزید داده شد، ابن زیاد را برای مقابله با شورش احتمالی تعیین کرده بود
عبیدالله بن زیاد و نیز پدرش زیاد بن ابیه سابقه خشنی نزد مردم داشتند. خلفای پیشین غالبا برای سرکوب برخی شورشها از این خاندان استفاده می کردند. پیش از این عبیدالله شورش خوارج را در بصره به نحو بسیار خشونت بار و شگفتآوری سرکوب کرده بود با ورود او به کوفه به نظر می رسد که اوضاع به ناگه علیه مسلم بن عقیل برگشت و بسیاری از مردم کوفه که قصد قیام علیه حکومت یزید را داشتند، از ترس جان، پراکنده شدند.
عبیدالله پس از ورود به کوفه به جستجوی پیوند یافتگان با مسلم بن عقیل پرداخت و سران قبایل را تهدید کرد که نام و نشان بیعت کنندگان از قبیله خود را در اختیار او قرار دهند و یا متعهد شوند که کسی از قبیله ایشان، مخالفت امویان نخواهد کرد وگرنه خونشان را خواهد ریخت و اموالشان را مصادره خواهد کرد.
با آمدن عبیدالله بن زیاد به کوفه، و پخش خبر تهدیدها و اقدامات او، فضای کوفه نا امن شده بود و مسلم بن عقیل برای حفظ امنیت خود، از خانه مختار خارج شد و به خانه هانی بن عروه از بزرگان کوفه رفت و از او خواست تا به او پناه دهد. هانی بن عروه با اینکه از خطر پذیرش این مسئولیت نگران بود، به مسلم پناه داد و از آن پس، شیعیان برای دیدار با مسلم به خانه هانی میرفتند.
ارتباط مسلم با شیعیان مخفیانه بود، اما عبیدالله بن زیاد با گماردن جاسوسی به نام معقل که خود را از طرفداران مسلم بن عقیل و علاقهمند به دیدار او نشان میداد از مخفیگاه مسلم، آگاه شد. بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از مخفیگاه مسلم آگاه شد، هانی بن عروة را به قصر فراخواند و از او خواست مسلم را به وی تحویل دهد. چون هانی زیر بار چنین کاری نرفت بازداشت شد. هنگامی که خبر دستگیری هانی به مسلم رسید، مسلم از پیروان خود خواست قیام کنند، بنابر روایات منابع تاریخی حدود ۴۰۰۰ نفر با شعار یا منصور امت فراهم شدند در نیروهایی که مسلم فراهم آورده بود، عبدالرحمن بن کریز فرمانده کندیان، مسلم بن عوسجه فرمانده مذحجیان، ابی ثمامه صیداوی فرمانده تمیم و همدان و عباس بن جعده بن هبیره فرمانده قریش و انصار بودند. قیام کنندگان به سوی قصر حکومت راه افتادند و آن را محاصره کردند، داخل قصر تنها ۵۰ تن از محافظان عبیدالله و نزدیکان وی حضور داشتند
در این هنگام عبیدالله بن زیاد از بعضی از بزرگان کوفه که کنارش بودند مانند محمد بن اشعث، کثیر بن شهاب حارثی، شبث بن ربعی، قعقاع بن شور، حجار بن ابجر و شمر بن ذی الجوشن خواست که به میان جمعیت روند و با دادن وعده و وعید و ترساندن مردم از رسیدن سپاه شام، آنان را از یاری مسلم و امام حسین(ع)، بازدارند.[۵۸] این حیله کارگر شد. روایات تاریخی از ترس مردم در پی تبلیغات همراهان عبیدالله و سرعت پراکنده شدن آنان از اطراف مسلم حکایت دارند، تا جایی که شبهنگام مسلم تنها ماند و جایی برای خفتن نداشت. دستگیری و شهادت مسلم
مسلم پس از تنهایی و بی سرپناهی به زنی به نام طوعه پناه برد و در خانه او مخفی شد؛ اما پسر طوعه، صبح روز بعد، خبر را به عوامل حکومت رساند و ابن زیاد گروهی ۷۰ نفره را به محمد بن اشعث داد که مسلم را دستگیر کند و به قصر بیاورند
پس از زد و خوردی که میان مسلم و نیروهای حکومتی پیش آمد، محمد بن اشعث به مسلم گفت اگر تسلیم شود در امان است. بدین طریق مسلم، تسلیم شدو به قصر آورده شد ولی ابن زیاد، امان پسر اشعث را بیجا خواند و پس از مشاجراتی که میان وی و مسلم گذشت، دستور داد، بکیر بن حمران (که خود، در درگیری با مسلم زخمی شده بود) وی را به بالای قصر برده و سرش را از بدن جدا کند.پس از جدا کردن سر مسلم، بدن او را از بالای قصر به پایین انداختند
بنا بر برخی گزارشهای تاریخی مسلم که نگران امام حسین(ع) بود از عمر بن سعد که قریشی بود خواست تا بدو وصیت کند. نخستین وصیت او این بود تا کسی را نزد امام فرستد و او را از آمدن به کوفه منع کند. دیگر آن که جنازه او را کفن و پس از آن دفن کند و دیگر آن که بدهی او را با فروختن شمشیر و دیگر وسایلش بپردازد.
پس از شهادت مسلم، ابن زیاد دستور قتل هانی بن عروه را نیز صادر کرد و سپس سرهای این دو را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. علت شکست قیام کوفه و ماموریت مسلم
بیشتر نویسندگان معاصر، با توجه با اطلاعات موجود در منابع، در علتیابی شکست قیام مردم کوفه هنگام حضور مسلم در این شهر، به نقش سیاستهای عبیدالله بن زیاد در ایجاد وحشت در بین مردم کوفه و نیز ساختار اجتماعی کوفه که مانع اتحاد و همبستگی مردمان کوفه میشد و روانشناسی کوفیان که آنان را افرادی احساساتی و نظم ناپذیر و دنیا طلب معرفی می کند، تاکید کردهاند.
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
مسلم بن عقیل,
کوفه,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در سه شنبه 9 آذر 1395 |
|
|
|
قتیل العبرات به چه معناست؟ |
|
|
تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
حدیث معروفی است که امام حسین(ع) را به عنوان«کشته شده اشکها» یا قتیل العبرات یاد میشود. برای تبیین و فهم این کلام، روایاتی که این تعبیر در آن نقل شده بیان میشود.
کلمه «العبرة» از ماده «ع ب ر «در زبان عربی به معنای اشک است. [۱] یکی از حالات جمع این کلمه «العبرات» است.
آن صفتی که از امام حسین(ع) نقل شده و ایشان به خود استناد دادهاند، کلمه اشک به صورت مفرد است که در جملاتی متفاوت نقل شده، از جمله: «من کشته شدهی اشک هستم؛ هیچ مؤمنی مرا یاد نمیکند، مگر اینکه در مصیبتم اشک میریزد».[۲]
«أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إلا استعبر»، [۳] کلمه استعبر به معنای جاری شدن اشک است. [۴] بنابر این، معنای روایت چنین است: «من کشته شده اشک هستم، مؤمنی مرا یاد نمیکند مگر اینکه اشک بر چشمانش جاری میشود».
اما به کار گیری «العبرة» به صورت جمع؛ یعنی «أنا قتیل العبرات» در متون حدیثی از امام حسین(ع) یافت نشد، بلکه امامان(ع) به ایشان لقب «قتیل العبرات» را دادهاند. به عنوان نمونه، در زیارت اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَى ... وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ ...».[۵]
همچنین در روایت دیگری به صورت مفرد نیز به ایشان خطاب شده است؛ امیر المؤمنین علی(ع) خطاب به امام حسین(ع) فرمودهاند: «یا عبرة کل مؤمن»؛ [۶] ای اشک هر مؤمن.
اما در باب معنای «کشته شده اشکها»؛ احادیث فوق میتوانند معنای این تعبیر را به وضوح بیان دارند، به اینکه؛ امام کشته شدهای است که مؤمن یا هر شخص آزادهای این مصیبت را بشنود، محزون و گریان شود و اشکهایش جاری گردد. عالمان نیز چنین معنایی را برای این تعبیر آوردهاند؛ مانند اینکه طریحی میگوید: «معنای أنا قتیل العبره این است که این مصیبت وقتی بر کسی ذکر شود، آن شخص حالت حزن و اندوه را به خود میگیرد و اشک میریزد».[۷] علامه مجلسی میگوید: «قتیل العبرات؛ یعنی کشتهای که اشکها برای آن جاری میشود».[۸]
البته این معنایی است که از ظاهر متن و به حسب برخی از روایات به دست میآید. اما هیچگونه حصری بر این معنا نیست و میتوان معانی و تحلیلهای دیگری نیز عرضه داشت که بسیار آموزنده و نشانگر شخصیت امام حسین(ع)، قیام او و آنچه ایشان خواهان آن بوده است، باشد. به همین جهت، به بسیاری از معانی که بین علما و عموم مردم است نیز میتوان استناد کرد و تا زمانیکه آن معنا با این کلمات سازگار باشند و منافات با عقاید دیگر نداشته باشند، قابل پذیرش هستند.
تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
پانوشتها؛
[۱]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق و مصحح: فارس صاحب الجوائب، احمد، ج ۴، ص ۵۳۲، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ ق.
[۲]. «أَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَةِ لَا یَذْکُرُنِی مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى»؛ محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۱، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.
[۳]. شیخ صدوق، الأمالی، ص ۱۳۷، اعلمی، بیروت، چاپ پنجم، ۱۴۰۰ ق.
[۴]. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق و مصحح: مخزومى، مهدى، سامرائى، ابراهیم، ج ۲، ص ۱۲۹، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ق.
[۵]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حس ن، ج ۶، ص ۱۱۳، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
[۶]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص ۱۰۸، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ اول، ۱۳۵۶ ش.
[۷]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج ۳، ص ۳۹۳، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ ش.
[۸]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۳۵۵، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.
:: موضوعات مرتبط:
فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
قتیل العبرات,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در دو شنبه 8 آذر 1395 |
|
|
|
زائر کربلا اگر در مسیر و یا در کربلا به مرگ طبیعی از دنیا برود، آیا شهید محسوب میشود؟ |
|
|
تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا
زیارت امام حسین (ع) از بهترین اعمال و فضیلتی بسیار بزرگ است. امام باقر (ع) می فرمایند: شیعیان ما را امر كنید كه به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام بروند زیرا زیارت آن حضرت روزی را زیاد می کند و عمر را وسیع می گرداند و سوء را دور می کند. و بر هر مؤمنى كه اقرار به امامتش دارد زیارت حضرت فرض و واجب مىباشد. (وسائل الشیعة، ج14، ص 413)
همچنین در حدیثی اجر زائری که در سفر بمیرد یا کشته شود و یا اسیر شود، در جواب کسی که این سوالات را داشته از جانب امام صادق (ع) این گونه بیان شده است: اجر كسى كه در سفر به طرف آن حضرت فوت كرده چیست؟ حضرت فرمودند: فرشتگان مشایعتش كرده و براى او حنوط و لباس از بهشت آورده و وقتى كفن شد بر او نماز خوانده و روى كفنى كه بر او پوشاندهاند فرشتگان نیز كفن دیگرى قرار مىدهند و زیر او را از ریحان فرش مىنمایند و زمین را چنان رانده و جلو برده كه از جلو فاصله سه میل طى شده و از پشت و جانب سر و طرف پا نیز مانند آن این مقدار مسافت و فاصله منهدم و ساقط مىگردد و براى آن دربى از بهشت به طرف قبرش گشوده شده و نسیم و بوى خوش بهشتى به قبر او داخل گشته و تا قیام قیامت بدین منوال خواهد بود. ... آن شخص مىپرسد: اجر و ثواب كسى كه نزد آن حضرت كشته شود چیست، مثلا سلطان ظالمى بر وى ستم كرده و او را آنجا بكشد؟ حضرت فرمودند: اولین قطره خونش كه ریخته شود خداوند متعال تمام گناهانش را مىآمرزد و طینتى را كه از آن آفریده شده فرشتگان غسل داده تا از تمام آلودگىها و تیرهگىها پاك و خالص شده همان طورى كه انبیاء مخلص خالص و پاك مىباشند و بدین ترتیب آنچه از اجناس طین اهل كفر با طینت وى آمیخته شده زدوده مىگردد و نیز قلبش را شستشو داده و سینهاش را فراخ نموده و آن را مملو از ایمان كرده و بدین ترتیب خدا را ملاقات كرده در حالى كه از هر چه ابدان و قلوب با آن مخلوط هستند پاك و منزه مىباشد و برایش مقرّر مىشود كه اهل بیت و هزار تن از برادران ایمانى خود را بتواند شفاعت كند
و فرشتگان با همراهى جبرئیل و ملك الموت متولى خواندن نماز بر او مىگردند و كفن و حنوطش را از بهشت آورده و در قبرش توسعه داده و چراغهائى در آن مىافروزند و دربى از آن بهشت باز مىكنند و فرشتگان برایش اشیاء تازه و تحفههائى بدیع از بهشت مىآورند و پس از هیجده روز او را به خطیره القدس (بهشت) برده پس پیوسته در آنجا با اولیاء خدا خواهد بود تا نفخهاى كه با دمیدهشدنش هیچ چیز باقى نمىماند دمیده شود و وقتى نفخه دوّمى دمیده شد و وى از قبر بیرون آمد اوّلین كسى كه با او مصافحه مىكند رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام و اوصیاء سلام اللَّه علیهم بوده كه به وى بشارت داده و مىگویند: با ما باش و سپس او را كنار حوض كوثر آورده و از آن به او مىنوشانند و سپس به هر كسى كه او بخواهد و دوست داشته باشد نیز مىآشامانند.
آن شخص سپس می پرسد: اجر و ثواب كسى كه به خاطر زیارت آن حضرت حبس شده چیست؟ حضرت فرمودند: در مقابل هر روزى كه حبس شده و غمگین مىگردد سرور و شادى منظور شده كه تا قیامت ادامه دارد و اگر پس از حبس او را زدند در قبال هر یك ضربهاى كه به وى اصابت مىكند یك حوریّهاى به او داده شده و به ازاء هر دردى كه بر پیكرش وارد مىشود هزار هزار حسنه ملاحظه گردیده و هزار هزار لغزش و گناه از او محو و زائل گشته و هزار هزار درجه ارتقاء داده مىشود و از ندیمان رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم محسوب شده تا از حساب فارغ گردد و پس از آن فرشتگانى كه حمله عرش هستند با او مصافحه كرده و به او مىگویند: آنچه دوست دارى بخواه. ( بحار الأنوار، ج98، ص 79)
همچنین در حدیثی از امام صادق (ع) بیان شده که به مجرد ترس سفر زیارتی به امام حسین (ع) ترک نشود و ایشان می فرمایند: بخاطر خوف و هراس زیارت قبر امام حسین علیه السّلام را ترك مكن زیرا كسى كه زیارت آن حضرت را ترك كند چنان حسرتى ببیند كه تمنّا و آرزو كند قبر آن جناب نزدش باشد، آیا دوست ندارى كه خداوند متعال تو را در زمره كسانى محسوب كند كه رسولش صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و حضرات على و فاطمه و ائمه علیهم السّلام برایش دعا مىكنند؟ آیا دوست ندارى از كسانى باشى كه گناهان گذشتهات آمرزیده شده و براى گناهان هفتاد سال بعد طلب غفران برایت كنند؟ آیا دوست دارى از كسانى باشى كه از دنیا خارج مىشوند در حالى كه در گناهى قابل مواخذه ندارند؟ (کامل الزیارت، ص 126) آیا دوست دارى فرداى قیامت از كسانى باشى كه رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم با آنها مصافحه مىكند؟
بنابراین نباید به مجرد ترس زیارت را ترک کرد و اگر در راه زیارت نیز مشکلی پیش بیاید، برای هر مشکل ثواب بسیار برای زائر وجود دارد.
در ارتباط با ثواب زیارت امام حسین(ع) از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: اگر مردم میدانستند که در زیارت قبر حسین بن على(ع) چه اجر و ثوابى است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهى میکردند و به خاطر حسرتها نفسهایشان به شماره افتاده و قطع خواهد شد. راوى میگوید گفتم: در زیارت آنحضرت چه اجر و ثوابى است؟! حضرت فرمودند: کسى که از روى شوق و ذوق به زیارت آنحضرت رود خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برایش مینویسد، اجر و ثواب هزار شهید از شهدای بدر، اجر هزار روزهدار، ثواب هزار صدقه قبول شده، ثواب آزاد نمودن هزار بنده که در راه خدا آزاد شده باشند برایش منظور میشود و پیوسته در طول ایام سال از هر آفتى که کمترین آن شیطان باشد محفوظ مانده و خداوند متعال فرشته کریمى را بر او موکّل کرده که وى را از جلو و پشت سر و راست و چپ و بالا و زیر قدم، نگهدارش باشد. اگر در اثناء سال فوت کرد فرشتگان رحمت الهى بر سرش حاضر شده و او را غسل داده، کفن نموده، برایش استغفار و طلب آمرزش کرده، تا قبرش مشایعتش نموده و به مقدار طول شعاع چشم در قبرش وسعت و گشایش ایجاد کرده و از فشار قبر در امانش قرار داده و از خوف و ترس دو فرشته منکر و نکیر بر حذرش میدارند و برایش درى به بهشت میگشایند و کتابش را به دست راستش میدهند و در روز قیامت نورى به وى داده میشود که بین مغرب و مشرق از پرتو آن روشن میگردد و منادى نداء میکند: این کسى است که از روى شوق و ذوق امام حسین(ع) را زیارت کرده، و پس از این نداء، احدى در قیامت باقى نمیماند مگر آنکه تمنّا و آرزو میکند که کاش از زوّار حضرت ابا عبد اللَّه الحسین(ع) میبود.[1] [1]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، ص ۱۴۲- 143، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش؛ کامل الزیارات، ترجمه، ذهنى تهرانى، محمد جواد، ص 469، تهران، پیام حق، چاپ اول، 1377ش.
تور کربلا. تورزمینی کربلا. تور هوایی کربلا
:: موضوعات مرتبط:
فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تورزمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
زائر کربلا,
ثواب زیارت امام حسین(ع),
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در یک شنبه 7 آذر 1395 |
|
|
|
حضرت علی اکبر (ع) و میدان جنگ |
|
|
تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
على اکبر(ع) در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام حسین(ع) به شمار میرفت. گزارشهای فراوانی درباره چگونگی جنگیدن و شهادت ایشان و تعداد دشمنانی که توسط حضرتشان به هلاکت رسیدند، در منابع روایی نقل شده است؛ در برخی از این منابع به تعداد - البته با اختلاف در عدد(54، 70، 200 و ...) - اشاره شده است. ولی در برخی از آنها تنها به عباراتی مانند «گروه زیادی را کشت» بسنده شده است. به هر حال، نباید در اینگونه موارد، آمار را طوری اعلام کرد که شبیه افسانه باشد تا واقعیتی تاریخی.
على اکبر(ع)[1] که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا(ص) بود که هر کس شوق دیدار پیامبر را داشت، به او مینگریست، چنانکه پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود: «خداوندا ! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان میرود که شبیهترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است».[2] «و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو میشدیم، به او نگاه میکردیم».[3] على اکبر(ع) در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام حسین(ع) به شمار میرفت. او هنگامی که در مسیر کربلا خبر به شهادت رسیدنش را از پدر بزرگوارش شنید، بر حقمدارى تا ایثار جان تأکید کرد.[4] براى اقامه جماعت به امامت حسین(ع) در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام(ع) نقش مؤذن را بر عهده گرفت.[5] در شب عاشورا از افرادی بود که مسئولیت آبرسانى به خیمهها را بر عهده گرفت. [6] بنابر نقل مشهور، ایشان براى نبرد و شهادت، پیش از دیگر افراد بنی هاشم خود را داوطلب کرد.[7] و ... با وجود این همه فضائل، اما گفتنى است که در شمارى از منابع متأخّر، مطالبى در ذکر مصائب على اکبر(ع) گزارش شده است که در منابع معتبر کهن، یافت نمیشود، بلکه خلافِ واقع بودن بسیارى از آنها، قطعى است؛ مانند: امام حسین(ع)، وقتى دید که فرزند جوانش على اکبر به میدان جنگ میرود، به حال احتضار در آمد![8] عمّهها و خواهران على اکبر، از به میدان رفتن وى، ممانعت کردند![9] زینب(س) قبل از رسیدن امام حسین(ع) به بالین على اکبر، خودش را روى جنازه او انداخت؛ چون میدانست که اگر برادرش، فرزند خود را کشته ببیند، روح از بدنش مفارقت میکند![10] امام حسین(ع) کسی را ندید که یاریش کند کمر آن جوان را گرفته بر خانه زین نهاد، از یک طرف گیسوان او، از طرفى پاهاى او به زمین میرسید![11] با آنکه گزارشهاى فراوان قابل استنادی، درباره جنگیدن و شهامت و شجاعت حضرت علی اکبر(ع) در منابع معتبر کهن آمده است، اما در مورد تعداد افرادی را که در روز عاشورا به دستان ایشان به هلاکت رسیدهاند، در برخی منابع تنها به عباراتی مانند «گروه زیادی را کشت»[12] بسنده شد. اما در منابع دیگر گزارشهای گوناگونی در مورد تعداد افراد نیز ارائه شده است. در اینجا به برخی از نقل ها درباره چگونگی نبرد و شهادت حضرت علی اکبر و افرادی که به دست ایشان به هلاکت رسیدهاند، میپردازیم: 1. شیخ صدوق(متوفای 381 هـ.ق) میگوید: هنگامى که على اکبر(ع) براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین(ع)، گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر ایشان گواه باش، که فرزند پیامبرت و شبیهترینِ مردم به او در صورت و سیرت، به سوى آنان میرود». على اکبر (ع) نیز چنین رَجَز[13] میخواند: من على، پسر حسین بن علیام به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر، نزدیکتریم. آیا نمیبینید که چگونه از پدرم، حمایت میکنم؟ آنگاه، ده نفر از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر! تشنهام. حسین(ع) فرمود: «شکیبایى کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسهاى پُر به تو مینوشانَد». او باز گشت و جنگید و چهل و چهار نفر از دشمنان را کُشت و سپس، به شهادت رسید. درود خدا بر او باد![14] 2. خوارزمى(متوفای 568 هـ.ق) در مقتل الحسین(ع) پس از نقل به میدان رفتن على اکبر(ع) و رجز خوانی او میگوید: وى، پیوسته میجنگید تا ضجّه کوفیان، از فراوانىِ کُشتگانشان، بلند شد! حتّى روایت شد که او با وجود تشنگى، صد و بیست مرد از آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهاى فراوانى به او زده بودند، گفت: اى پدر! تشنگى مرا کُشت و سنگینىِ آهن، تاب مرا بُرد. آیا آبى براى نوشیدن هست تا با آن در برابر دشمن، نیرو بیابم؟! حسین(ع)گریست و فرمود: «اى پسر عزیزم! بر محمّد و على و پدرت، سخت است که از آنان، چیزى بخواهى و آنرا اجابت نکنند، و از آنان، یارى بخواهى و تو را یارى نکنند. پسر عزیزم ! زبانت را [بیرون] بیاور». آنگاه، زبانش را گرفت و آنرا مکید. سپس، انگشترش را به او داد و فرمود: «این انگشتر را به دهانت بگیر و براى نبرد با دشمنت، باز گرد که من، امید میبرَم که شب نرسیده، از کاسه لبریز جدّت، چنان شربتى بنوشى که پس از آن، دیگر هرگز تشنه نشوى». پس على اکبر(ع) به میدان باز گشت و حمله بُرد و به جنگ، ادامه داد تا اینکه کشتن را به دویست نفر تکمیل کرد. سپس، مُنقِذ بن مُرّه عبدى، ضربهاى بر فرقِ سرش زد که او را به زمین انداخت. [دیگر] سپاهیان نیز شمشیرهایشان را بر او فرود آوردند. او از گردن اسب، آویخت. اسب، او را به میان دشمن بُرد و آنان، او را با شمشیرهایشان، تکّه تکّه کردند. چون جان به گلویش رسید، با بالاترین صدایش ندا داد: اى پدر! این، جدّم پیامبر خدا(ص) است که با کاسه لبریزش، به من شربتى نوشانْد که پس از آن، هرگز تشنه نخواهم شد و به تو میفرماید: «بشتاب که کاسهاى برایت، نگاه داشتهاند!». حسین(ع)، بانگ بر آورد: «خداوند، بکُشد کسانى را که تو را کُشتند، اى پسر عزیزم! چه قدر در برابر خدا و بر هتک حرمت پیامبر خدا(ص)، گستاخ بودند! دنیا، پس از تو، ویران باد!». حُمَید بن مسلم میگوید: گویى هم اینک به زنى مینگرم که بسان خورشیدِ هنگام طلوع، به شتاب، بیرون میآید و آه و ناله سرداده، فریاد میکشد: واى، محبوب من! واى، میوه دلم و نور چشمم! دربارهاش پرسیدم. گفتند: او زینب، دختر على است. سپس، آمد تا خود را بر روى [پیکر] او انداخت. حسین(ع) به سوى او آمد و دستش را گرفت و [بلند کرد و] به خیمهاش باز گردانْد. آنگاه، با جوانان [خاندان خود] به سوى فرزندش رفت و فرمود: «برادرتان را ببرید!» آنها، او را از آن جایى که بر زمین افتاده بود، برداشتند و آوردند و پیشِ روى خیمهاى نهادند که جلوى آن میجنگیدند.[15] 3. کشتن 70 تن؛ ابن شهر آشوب(متوفای 588 هـ.ق) میگوید: على اکبر(ع)، فرزند حسین(ع)، پیش آمد. او جوانى هجده ساله - و گفته شده که ٢٥ ساله بود - و صورت و سیرت و سخن گفتنش به پیامبر(ص) میمانْد. او رَجَز میخواند ... آنگاه، هفتاد نفر از جنگجویان آنان را کُشت. سپس به سوى پدرش باز گشت و در حالى که زخمهایى به او رسیده بود... آنگاه، او دوباره بر آنان، حمله بُرد... تا اینکه مُرّة بن مُنقِذ عبدى، از پشت به او نیزه زد [و دیگر سپاهیان دشمن، گِردش را گرفتند] و او را با شمشیرهایشان زدند. حسین(ع) فرمود: «دنیا، پس از تو، ویران باد!». آنگاه، او را به سینهاش چسباند و به درگاه خیمهاش بُرد... .[16] 4. برخی تعداد کشتگان را تا 500 نفر نیز رساندهاند. [17] به هر حال، در یک نبرد خدامحورانه، آنچه مهم است ادای شجاعانه تکلیف است و تعداد کشتگان در مرحله بعد قرار دارد. [1]. شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 135، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة فی ذکر خصائص الأئمة، ص 249، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، 1418ق. [2]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 5،ص 114، بیروت، دار الاضواء، 1411ق. [3]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 113، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 34، قم، انوار الهدى، چاپ دوم، 1423ق. [4]. ر.ک: الفتوح، ج 5، ص 70 – 71. [5]. البته این بنا بر یک قول است؛ ر.ک: شیخ صدوق، محمد بن على، الامالی، ص 154، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [6]. ر.ک: الأمالی، ص 156. [7]. الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 106؛ اللهوف، ص 112؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 464، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 3، ص 200، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق. بنا به نقل غیر مشهور ، نخستین شهید از خاندان امام حسین(ع)، عبد اللّه بن مسلم بن عقیل بوده است. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 105، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 30؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 67، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق. [8]. نویسنده کتاب «معالی السبطین» این مطلب را از شیخ جعفر شوشترى نقل کرده است؛ (حائرى مازندرانى(متوفای ۱۳۸۵هـ.ق)، محمّدمهدى، معالی السبطین، ج ۱ ص ۲۵۴، قم، شریف الرضی).امّا بنا بر تحقیق و جستوجو در آثار مرحوم شوشتری، در هیچ یک از آثار ایشان این مطلب یافت نشد. [9]. معالی السبطین، ج ۱، ص ۲۵۴. [10]. گفتنى است اصل زودتر آمدن حضرت زینب بر بالین على اکبر در برخى منابع معتبر آمده است ولی اشکال عمده، در بیان علّتى غیر واقعى براى ماجراست. مؤلّف معالى السبطَین میگوید : «زینب(س) آمد تا امام(ع) از دنیا نرود!»؛ معالی السبطین، ج ۱ ص ۲۵۴. [11]. فشارکی، محمد باقر بن محمد جعفر، عنوان الکلام، ص ۲۸۲، تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ پنجم. [12]. «قَتَلَ جَمْعاً کَثِیراً»؛ اللهوف، ص 113. [13]. یعنی؛ شعرهاى حماسى که جنگاوران در میدانهاى نبرد میخوانند. [14]. الأمالی، ص 162؛ نیز ر.ک: فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 188، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، 1375ش. [15]. مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 34 – 36. [16]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 109. [17]. أبو اسحاق اسفراینی(متوفای 418 هـ.ق)، ابراهیم بن محمد، نور العین فی مشهد الحسین، ص ۴۴، تونس، مطبعة المنار، بیتا. تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
:: موضوعات مرتبط:
درباره واقعه کربلا،
،
:: برچسبها:
تور کربلا,
تور زمینی کربلا,
تور هوایی کربلا,
حضرت علی اکبر,
,
 |
|
|
نوشته شده توسط
رامش در شنبه 6 آذر 1395 |
|
|
|
|
تلفن دفتر فروش تور کربلا
54 44 67 43 021
67 43 67 43 021
835 2100 0937
آقای صبوری
ساعات تماس
9 صبح تا 7 بعد از ظهر
|
|
:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393
|
|
تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,
|
|