صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

تور کربلا

تور کربلا نوروز

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
تور کربلا نوروز
::
عناوین مطالب وبلاگ
::

::تور کربلا
::فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا
::درباره واقعه کربلا
::اماکن متبرکه عراق
::اطلاعات زائر
::هتل های کربلا
::هتل های نجف اشرف
::هتل های کاظمین


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: رامش
:: رضا والی نژاد

آمار بازديد :




چند معجزه از امام حسین (ع) در کربلا

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


حضرت سیدالشهداء(ع) که از هر نظر به شهادت خود ویارانشان آگاه بودند و هنگامی که تصمیم داشتند  از مدینه حرکت کنند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) به خدمت ایشان رسید و عرض کرد:

ای نور دیده من، مرا اندوهناک مکن در بیرون رفتن از مدینه بسوی عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمودند: فرزند دلبند من حسین، در عراق، در زمینی که آنرا کربلا می‌گویند به تیغ ظلم و جفا کشته می‌شود.



سپس آن حضرت فرمودند: ای مادر، می‌دانم که شهید خواهم شد و چاره‌ای جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل می‌کنم.

و چنانچه که در کتب مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ایشان می‌فرمایند:

به خدا سوگند؛ می‌دانم در چه روزی کشته می‌شوم، و چه کسی مرا خواهد کشت، و در کدام بقعه مدفون خواهم شد و می‌دانم چه کسی با من از اهل بیت من و خویشان من کشته خواهد شد، و می‌خواهی ای مادر نشان بدهم جای شهادت خود را؟

و سپس آن حضرت با دست مبارک خود به سوی کربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمین‌ها فرو رفت و زمین کربلا بالا قرار گرفت...


امام حسین(ع) پس از طی مراحل و رسیدن به خاک کربلا، دیگر اسبشان قدم از قدم برنمی‌داشت تا آن اسب را عوض کردند، سپس اسبی دیگر برای حضرت آوردند و آن هم گامی بر نداشت تا آن که پنج اسب را به همین منوال عوض کردند و هیچکدام راه نرفتند و حضرت پس از دیدن این صحنه‌ها از نام آن سرزمین جویا شدند و پی به ماجرا بردند!

چشمه‌ای که بدست امام حسین(ع) نمایان شد

در روضة الشهدا این گونه نقل شده است که در روز هشتم محرم بود که در لشکرگاه امام حسین(ع)  هیچ آبی پیدا نمی‌شد و تمامی لشگر و اطفال به تشنگی مبتلا شده بودند و فریاد العطش العطش سر می‌دادند. امام حسین(ع) پس از دیدن این وضعیت برخاستند و به موضعی تشریف بردند و فرمودند:

این موضع را بکنید.

زمانی که کندند، چشمه  آبی زلال و شیرین پدیدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نیز سیراب کردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپدید شد و هر چه جستجو کردند از آن اثری ندیدند!

تو به سوی ما می آیی!

عصر روز تاسوعا عمر بن سعد لشکر خود را فراخواند و پیش از غروب آفتاب به خیام امام حسین(ع) حمله نمود. امام که در جلوی خیمه‌شان نشسته و دو زانو را دربند شمشیر قرار داده بودند و در اثر خستگی خوابشان برده بود، ولی خواهرشان حضرت زینب(س) بیدار بودند، از این ماجرا آگاه گشتند، به نحوی که در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) نقل است:

حضرت زینب(س) صدای حمله  سپاه را از نزدیک می‌شنود و با ملایمت به برادر نزدیک شده و می‌گوید:

برادر بانگ و فریاد نزدیک می‌شود آیا نمی شنوید؟ امام سر برمی‌دارند و می‌گویند:

جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم، به من فرمود: تو نزد ما می‌آیی!

خواهر بزرگوارشان سیلی به صورت خود نواختند و فرمودند:

ای وای! ای وای! و امام فرمودند: خواهر بزرگوارم وای بر تو نباشد و آرام باشد، زیرا این حق است


خداوندا، بچشان به او عذاب آتش را در دنیا!

محمد رفیع گرمرودی تبریزی می‌نویسد؛ هنگامی که ابن جویریه مزنی، چون نگاهش به آتش در خندق‌های اطراف چادرها افتاد، مشغول به دست زدن شد و فریاد کشید: ای حسین و ای یاران حسین بشارت باد بر شما آتش دوزخ و براستی چه شتاب کرده‌اید بسوی این آتش!

امام فرمودند:

این مرد کیست که این سخنان را می گوید؟

عرض کردند: ابن جویریه مزنی است، و سپس حضرت اینگونه بر او نفرین کردند:

خداوندا؛ بچشان به او عذاب آتش را در دنیا، بلافاصله پس از گفتن این سخنان، اسب آن ملعون رمیده، و آن را در همان خندق (که بوسیله  آن امام و یارانش را مسخره می‌نمود) انداخت و آتش کارش را ساخت وبه هلاکت رسید و امام پس از دیدن این واقعه فرمودند:

الله‌اکبر، من دعوة ما اسرع اجابت‌ها، الله‌اکبر، چه زود این نفرین اثر نمود.


بازپس فرستادن نامه خدا از سوی امام!

در کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع) به نقل از اسرار حسینیه، آمده است:

زمانی که سیدالشهداء(ع) با صدای بلند و غمگینانه ندا داد :

آیا یاوری هست که مرا یاری کند، پایه‌های عرش خدا لرزید و آسمان‌ها گریستند و فرشتگان ضجه زدند و عرض کردند: پروردگارا؛ این حبیب تو و نور چشم حبیب توست، به ما اجازه بده تا یاریش کنیم.

 پس صحیفه‌ای (نامه‌ای) از آسمان در دست آن حضرت افتاد و هنگامی که پشت صحیفه را نگاه فرمودند مشاهده نمودند که با خطی روشن و واضح نوشته شده است:

ما مرگ و شهادت را بر تو واجب ننموده‌ایم و تو مختاری که انتخاب کنی، و بدان که مقام تو در نزد ما محفوظ است و اگر بخواهی ما این گرفتاری را از تو برطرف می‌سازیم، بدان که همه آسمان‌ها و زمین و جن و فرشتگان را به فرمان تو درمی‌آوریم و هر گونه که می‌خواهی به آنان فرمان ده تا آنان این کافران و از خدا بی خبران را نابود کنند.

در آن هنگام تمام آسمان‌ها و زمین پر بود از فرشتگانی که سلاح‌هایی از آتش در دست داشتند و منتظر فرمان امام حسین(ع) بودند.

هنگامی که امیر عالمیان امام حسین (ع)  از مضمون نامه پروردگار خویش آگاهی یافت، صحیفه را به آسمان فرستادند و فرمودند:

پروردگارا؛ دوست دارم، که هفتاد بار یا هفتاد هزار بار کشته شوم و دوباره زنده شوم و همچنان در طاعت و بندگی و دوستی تو باشم و من از ادامه زندگی بعد از کشته شدن یارانم بیزارم.

 



دیدار سلطان هندوستان با امام، چند ساعت قبل از شهادت

در تذکرة الشهداء، تألیف ملاحبیب‌الله کاشانی ماجرای جالبی از دیدار امام حسین(ع) با سلطان هندوستان، آن هم فقط چند ساعت قبل از شهادت ایشان آمده که بی شک به معجزه‌ای می‌ماند.

در سرزمین هندوستان، سلطانی بود که «قیس» نام داشت و از محبان حضرت سیدالشهداء(ع) بود. وی در روز عاشورا به قصد شکار به صحرا رفت و آهوئی نظرش را جلب کرد و در پی آن از همراهانش جدا شد تا به دره‌ای رسید و آهو از نظرش ناپدید شد و ناگه شیر عظیمی در مقابلش حاضر شد و راه او را بست. قیس که حیران شده بود و از طرفی نیز خبر نداشت که امام حسین(ع) در کربلا است، روی به مدینه کرد و عرض نمود: یا اباعبدالله، مرا دریاب.

آن حضرت در همان حال که مشغول جنگ بود، به چشم برهم زدنی خود را به سلطان قیس رسانید و آن شیر را از او دفع نمود، سپس قیس نگاه کرد و بزرگواری را دید که چهره‌اش مانند خورشید می‌درخشید ولی بدنش از فراوانی جراحات جای سالمی نداشت، عرض کرد: جانم فدایت تو کیستی که مرا نجات دادی؟ حضرت فرمود: منم حسین بن علی بن ابیطالب که به او پناه بردی و استغاثه کردی.

سپس قیس عرض کرد: این زخم‌ها چیست بر بدنتان؟ حضرت بطور خلاصه ماجرای کربلا را برای وی نقل نمودند. قیس که بسیار متأثر شده بود عرض کرد: سرور من؛ مرا چندین هزار لشگر است، اجازه فرما تا به یاری شما بیاییم. حضرت فرمودند: ای قیس؛ به وعده  شهادت من بیش از چند ساعت نمانده... و سپس حضرت از مقابل سلطان قیس ناپدید گردیدند.


ران گندیده ابن زیاد( لعنة الله)

یکی دیگر از معجزاتی که پس از شهادت حضرت به وقوع پیوست در باب ابن زیاد (علیه العنة) رخ داد به نحوی که در کتاب ریاض القدس مکتوب است، آمده است: ابن زیاد، بعد از دیدن سر مبارک سیدالشهداء(ع) و زدن چوب بر چهره مبارک ایشان، سر مقدس امام حسین(ع) را گرفت و در صورت ایشان نگاهی کرد، ناگهان دست نحسش لرزید و آن خورشید فروزنده به زانوی او فرود آمد، قطره خونی به ران او چکید که از لباس او گذشت و ران کثیف او را سوراخ کرد و از سوی دیگر بیرون آمد. پس از این واقعه ابن زیاد آن زخم را هر چه مداوا می‌کرد خوب نمی‌شد و چون به شدت بوی تعفن از ران پایش به مشام می‌رسید، به ناچار دائم بر آن عطر می‌مالید که بوی بد آن را دیگران استشمام نکند!


خواب هنده زن یزید

یکی دیگر از ماجراهای مستند پس از شهادت امام حسین(ع) که در منابعی چون، بحارالانوار، الوقایع و الحوادث و منتخب نقل گردیده شده است ماجرای خواب هنده زن یزید است.

توسلی در این باره می‌نویسد: از هنده، زن یزید نقل شده است که گوید: شب هنگام به طرف رختخواب خود رفتم، در خواب دیدم دری از آسمان بازشد و فرشتگان دسته دسته به سوی سر مقدس امام حسین(ع) که نزد ما بود فرود می‌آمدند و می‌گفتند: السلام علیک یا أباعبدالله، السلام علیک یابن رسول‌الله.

ناگاه دیدم ابری از آسمان پایین آمد که مردان بزرگوار بسیاری در آن بودند، در میان آن‌ها مردی گندمگون ماه روی بود، او با سرعت در پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کرد، آمد تا خود را بر سر مبارک امام حسین(ع) انداخت و شروع کرد به بوسیدن دندان‌های آن حضرت در حالی که می‌فرمود: فرزندم تو را کشتند؟ آیا آن‌ها تو را نشناختند و از نوشیدن آب تو را بازداشتند؟ ای فرزندم؛ من جد تو رسول خدا هستم، و این پدرت علی مرتضی، و این برادرت حسن، و این عموی تو جعفر و این عقیل و این‌ها حمزه و عباس هستند.

هنده گوید: هراسان و ترسان از خواب بیدار شدم، ناگاه نوری دیدم که بر سر مطهر امام حسین(ع) می‌درخشد.


تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, معجزه امام حسین, ام الکلثوم, سید الشهدا, بحارالانوار,

نوشته شده توسط رامش در جمعه 21 خرداد 1395


گزیده ای ازفضائل امام حسین علیه السلام

گزیده ای از  فضائل امام حسین علیه السلام


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


1- امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در خانه ام سلمه بود وبه او سفارش نمود که کسی نزد آن حضرت نیاید حضرت حسین در آنوقت خردسال بود وارد شد. ام سلمه نتوانست جلو او را بگیرد ولی دنبالش آمد. دید حسین علیه السلام روی سینه آن حضرت است و آن جناب گریه می کند و چیزی در دست دارد و ان را می بوسد
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ای ام سلمه! این جبرئیل است که به من خبر می دهد این حسین کشته می شود و این خاکی است که روی آن به شهادت می رسد آن را نزد خود نگهدار چون تبدیل به خون شد بدان حبیبم کشته شده است.
ام سلمه عرض کرد: یا رسو الله از خداوند بخواه که از او دفع نماید
پیامبر فرمود: از خداوند درخواست نمودم ولی حق تعالی به من وحی فرمود که برای او درجه و مقامی است که هیچ کس بدان نمی رسد و او شیعیانی دارد که شفاعت می کنند و شفاعت آنان پذیرفته می شود.
و به راستی مهدی علیه السلام از فرزندان اوست خوشا به حال کسی که از اولیای حسین علیه السلام باشد به خدا سوگند شیعیانش در روز قیامت رستگار و کامیابند.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


2- ابی ذر گوید: دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم حسن و حسین علیهما السلام را می بوسید و می فرمود: هر که حسن و حسین علیهما السلام و ذریه ایشان را از روی اخلاص دوست داشته باشد زبانه آتش به صورت او نرسد هر چن د گناهانش به عدد ریگ های بیابان باشد مگر گناهی داشته باشد که او را از ایمان خارج نماید.

3- اعرابی به مدینه آمد و پرسید : کریم ترین مردم در این شهر کیست؟ حضرت امام حسین علیه السلام را معرفی کردند به مسجد رفت آن حضرت را دید که مشغول نماز هستند چند شعر در مدح آن جناب سرود.
امام حسین علیه السلام به قنبر فرمود: آیا از مال حجاز چیزی مانده است؟ قنبر عرض کرد: بلی چهارهزار دینار طلا. فرمود: آن را بیاور که او سزاوارتر است (پس آن حضرت به خانه رفت) و ردای مبارک خود را برداشت و چهار هزار دینار را در آن پیچید و از شکاف در بیرون کرد و آن زرها را به او داد و چند شعر عذرخواهی سرود.
اعرابی زر را گرفت و گریست ان حضرت فرمودک گویا عطای ما را کم شمردی؟
عرض کرد نه! لیکن می گریم که دستی به این سخاوت چگونه در میان خاک پنهان خواهد شد.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


4- چون آن حضرت در کربلا شهید گردید بر پشت مبارک اثر پینه مشاهده شد سبب آن را از حضرت زین العابدین علیه السلام پرسیدند فرمود: از بس که کیسه های طعام بر پشت مبارک خود می گذاشت و به خانه بیوه زنان و یتیمان و مساکین می برد.
*****
5- امام صادق علیه السلام از پدرانش چنین روایت می کند : روز ی امام حسین علیه السلام به عیادت عبدالله بن شداد رفت که تب شدیدی داشت چون حضرت داخل شد تب او قطع شد. عبدالله عرض کرد: راضی شدم به آنچه خداوند به حق شما داده است تب از شما می گریزد.
آن حضرت فرمودند: خداوند هیچ چیز را خلق نکرده مگر آنکه به او دستور داده که از ما اطاعت نماید. ناگاه صدایی شنیدیم ولی کسی را ندیدیم که می گفت: لبیک
حضرت فرمودند: آیا امیرالمومنین علیه السلام به تو امر نکردند که نزدیک نشوی مگر به دشمن ما، یا کسی که گنهکار باشد تا کفاره گناه او باشی چرا نزدیک این مؤمن آمده ای؟


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


6- در بعضی از کتب معتبره از طاووس یمانی، و در احادیث معتبره از شیعه و سنی روایت شده است: که چون ان حضرت در شب تار در مکانی می نشست از سفیدی و نوری که از پیشانی و پایین گردن آن حضرت ساطع بود مردم آن حضرت را به آن نور می شناختند زیرا که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این دو جا را بسیار می بوسید.
و نیز شیعه و سنی در احادیث معتبره روایت کرده اند: بسیار اتفاق می افتاد که حضرت فاطمه سلام الله علیهادر خواب بود و حضرت حسین علیه السلام در گهواره می گریست جبرئیل ان حضرت را می جنبانید و با او سخن می گفت و او را ساکت می گردانید.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


7- در کشف الغمه روایت شده که انس گوید: روزی در خدمت حضرت حسین علیه السلام بودم که کنیز آن حضرت شاخه گلی را به دست آن جناب داد حضرت فرمود: تو را آزاد کردم گفتم: یک گل برای تو می آورد او را آزاد می کنی! آن حضرت فرمود: خداوند می فرماید:
«و اذا حییتم بتحیه فحیوا بأحسن منها أو رُدوها؛ هر گاه به شما تحیت گویند شما به تحیتی نیکوتر از ان پاسخ دهید یا همان را رد کنید»
تحیت نیکوتر من این بود که او را آزاد کنم.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


8- اهل تسنن روایت کرده اند که روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم از خانه عایشه بیرون آمد چون به در خانه فاطمه سلام الله علیها رسید صدای گریه حضرت حسین علیه السلام را شنید فرمود: ای فاطمه! مگذار حسین بگرید، که گریه او مرا به درد می آورد.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.


9- اهل تسنن به طرق متعدده و نیز ابن شهر آشوب از حضرت رضا علیه السلام روایت کرده اند که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هر که می خواهد به محبوب ترین اهل زمین پیش اهل آسمان نظر کند به حضرت حسین علیه السلام بنگرد.


تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.
10-  منهال گوید: سوگند به خدا مشاهده کردم که سر مبارک حضرت حسین علیه السلام بالای نیزه به زبانی گویا سوره کعف را قرائت می کرد تا به این آیه رسید:
«ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا»
آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بوده اند؟
مردی گفت: به خدا سوگند! ای فرزند رسول خد سر مبارک تو تعجبّش بیشتر است.

تور کربلا. تور زمینی کربلا.تور هوایی کربلا.



:: موضوعات مرتبط: فضائل زیارت امام حسین (ع) و زیارت کربلا ، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا, معجزات امام حسین, فضائل امام حسین, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 20 خرداد 1395


کرامات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

جوان مريض
 
مرد صالح و اهل خيرى در كربلا زندگى ميكرد كه فرزندش مرض سختى مى گيرد، هر چه حكيم و دوا مى كند نتيجه اى نمى گيرد، آخرالامر متوسل به ساحت مقدس حضرت قمربنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام مى شود.
فرزند مريض را به حرم مطهر آورده و به ضريح مى بندد و مى گويد: يا ابوالفضل من ديگه از معالجه اش خسته شدم هر جا كه بردمش جوابم كردند، تو باب الحوائجى و از خدا شفاى اين بچه را بخواه ...
صبح روز بعد يكى از دوستانش پيش او ميآيد و ميگويد: براى شفاى بچه ات ديشب خواب ديدم ، گفت : چه خوابى ديدى ؟گفت : خواب ديدم كه آقا قمر بنى هاشم علیه السلام براى شفاى فرزندت دعا ميكرد و از خدا شفاى او را مى خواست .در اين بين ملكى از طرف رسول خدا ص خدمت آن حضرت مشرف شد و گفت : حضرت رسول خدا ص مى فرمايد: عباسم درباره شفاى اين جوان شفاعت نكن ، زيرا پيمانه عمر او تمام شده و مرگش رسيده .
حضرت به آن ملك فرمود: تشريف ببريد به حضرت رسول الله بفرمائيد: عباس بن على سلام مى رساند و مى گويد: به وسيله شما از خدا تقاضاى شفاى اين مريض را مى كنم و درخواست دارم كه او را مورد عنايت قرار دهيد.
ملك رفت و برگشت و همان سخن قبل را گفت .
كه اجل او رسيده .
باز آقا قمربنى هاشم علیه السلام سخنان خود را تكرار فرمود، اين گفتگو سه مرتبه تكرار شد. مرتبه چهارم كه ملك حرف قبليش را ميزد آقا ابوالفضل علیه السلام فرمود: برو سلام مرا به رسول الله برسانيد و بگوئيد مرا ابوالفضل مى گويند: مگر خداوند مرا باب الحوائج نخوانده است ؟ مگر مردم مرا به اين شهرت نمى شناسند؟
مردم بخاطر اين اسم به من متوسل مى شوند و بوسيله من شفاى مريض هايشان را از خدا مى خواهند حالا كه اينطور است پس اسم باب الحوائجى را از من بگيرد تا مردم ديگر مرا باب الحوائج نخوانند.
تا اين پيام به حضرت پيغمبر ص رسيد حضرت تبسمى نمود و فرمود: برو به عباسم بگو خدا چشم ترا روشن كند تو هميشه باب الحوائجى و براى هركس كه ميخواهى شفاعت كن و خداوند متعال ببركت تو اين بچه را شفا فرمود.

تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


باب الحوائج
 
عالم ربّانى حاج شيخ مرتضى آشتيانى رضوان الله تعالى عليه فرمود: كه حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلى طهرانى اعلى الله مقاله فرمود: خبر داد ما را شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالى عليه حاضر مى شديم .
يكى از تجار كه رئيس خانواده الكبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبى داشت ، والده اش علوّيه محترمه همين يك پسر را داشتند كه اين هم مريض مى شود، بقدرى مرضش سخت مى شود كه به حال مرگ و احتضار مى افتد.
چشم و پاى او را مى بندند. پدرش از اندرون خانه به بيرون مى رود، و به سر و سينه مى زند مادر علويه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف مى شود و از كليددار آن آستان خواهش و تمنا مى كند كه اجازه دهد شب را تا صبح توى حرم بماند.
كليددار اول قبول نمى كند، ولى وقتى خودش را معرفى مى كند و مى گويد: پسرم محتضر است و چاره اى جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم كليددار قبول مى كند و به مستخدمين دستور مى دهد كه علويه را در حرم شب بيتوته كند.
شيخ جليل فرمود: بنده همان شب به كربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم ، همان شب كه بخواب رفتم ، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهرع وارد شدم ، ديدم بالاى سر حرم ، زمين تا آسمان مملو از ملائكه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پيغمبر ص و حضرت اميرالمؤ منين على علیه السلام روى تخت نشسته اند. در همان موقع ملكى خدمت حضرت آمده فرمود: السلام عليك يا رسول الله سپس فرمودند: حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجى الكبه مريض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا كنيد كه پروردگار او را شفا عنايت فرمايد:
حضرت رسول ص دستها را به دعا بلند كردند و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و كارى نمى شود كرد. ملك رفت و بعد از چند لحظه ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد.
حضرت رسول ص باز دستها را به دعا بلند كرده باز همان جواب را فرمودند: ملك برگشت .
يك وقت ديدم ملائكه اى كه در حرم بودند، يك مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله اى در بين شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب كه نگاه كردم ، ديدم خود حضرت باب الحوائج علیه السلام كه با همان حالى كه در كربلا به شهادت رسيده اند دارند تشريف مى آورند، به حضرت رسول ص سلام كردند و بعد فرمودند: فلان علويه به من متوسل شده و شفاى جوانش را از من مى خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد كه يا اين جوان را شفا دهد و يا اينكه ديگر مرا باب الحوائج نگوئيد.
تا پيغمبر اين حرف را شنيد چشمان مباركشان پر از اشك شد و رو به حضرت امير علیه السلام نمود و فرمودند: يا على تو هم با من دعا كن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان كرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه اى ملكى از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اكرم ص مشرف شده و سلام كرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالى سلام مى رساند و مى فرمايد: ما لقب باب الحوائجى را از عباس نمى گيريم و جوان را هم شفا داديم .
من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلاً خبرى از اين ماجرا نداشتم ، خيلى تعجب كردم . ولى گفتم : اين خواب صادقه است و در آن حتما سِرّى هست .
وقتى كه برخاستم ديدم سحر است و ساعتى به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجى الكبه براه افتادم .
وقتى وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم كه راه مى رود و به سر و صورت مى زند. به حاجى گفتم : چطور شده چرا ناراحتى ؟! گفت : ديگه مى خواهى چطور بشود. جوانم از دستم رفت .
دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتى نكن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه اى هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، تعجب كنان مرا به اطاق جوان مريض و مرده اش برد، وقتى كه وارد شديم بقدرت كامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز كرد.
حاجى تا اين منظره را مشاهده كرد دويد و جوانش را بغل كرد.
جوان اظهار گرسنگى كرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلاً مريض ‍ نبوده است.


 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.


دزدان قافله


 
مرحوم آقا ميرزا حسن يزدى رحمة الله عليه از مرحوم پدرش نقل كرد:
يك سالى از يزد با اموال زيادى به همراه كاروان بزرگى به كربلا مشرف شديم ، قريب به نيمه هاى شب به يك سِرى از دزدان و سارقان و طريق القطّاع برخورد كرديم ، من سكّه هاى طلاى زيادى داشتم كه فوراً آنها را توى قنداقه كودك كه همين ميرزا حسن باشد، گذاشتم و او را به مادرش دادم در اين هنگام دزدان ريختند و همه را غارت كردند، فرياد استغاثه زوار كربلا بلند شد كه دل هر بيننده اى را مى سوزانيد و گريانش مى كرد.
مردم صدا زدند: يا ابوالفضل يا قمربنى هاشم يا حضرت عباس يا باب الحوائج بفريادمان برس و گريه مى كردند.
ناگهان در آن موقع شب متوجه شديم ، سوارى با اسب از دامنه كوهى كه در نزديكى ما بود. سرازير شد، جمال دل ربايش زير نقاب بود ولى نور صورت انورش از زير نقاب همه جا را منور و روشن كرده بود، شمشيرش مانند ذوالفقار پدرش اميرالمؤ منين علیه السلام بود.
فريادى مانند صداى رعد و برق ، تمام صحرا را پر كرد و به سارقان و دزدان حمله نمود و فرمود: دست از اين قافله برداريد و از اينجا برويد، دور شويد و گرنه همه شما را هلاك و به جهنم مى فرستم .
همه اهل كاروان و سارقان درخشندگى نور جمال آن ستاره آسمان ولايت را مشاهده كردند و صداى دلرباى آن حضرت را شنيدند.
دزدها و سارقان فورا دست از قافله كشيدند و پا به فرار گذاشتند.
آن حضرت در همان محل كه ايستاده بودند غيب شدند.
تمام اهل قافله وقتى كه اين معجزه را ديدند همانجا تا صبح به ساحت مقدس قمر بنى هاشم علیه السلام توسل و دعا و زيارت و روضه خوانى و گريه و زارى پرداختند.
بعد كه سر اثاثيه خودشان آمدند ديدند همه چيز سر جايش است الاّ آن مقدار چيزى كه دزدها برده بودند و كنار انداخته بودند و فرار كرده بودند.
و سيدى در قافله ما بود كه سالها گنگ بود وقتى آن گير و دار و پرتوى از نور خدا وقامت زيباى پسر على علیه السلام را ديده بود زبانش باز شد و همه اش ‍ صلوات مى فرستاد.


 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

  شفای دخترمرده

به نقل ازحاج شیخ عباس محمد علی کشوان آل شیخ (خادم و کلیددار اقدم حرم مطهر قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) است که قریب به ۱۲ نسل از خانواده‌اش کلیددار حرم حضرت عباس (ع) بوده‌اند):

شبی قبل از نماز صبح در اطراف ضریح مطهر حضرت عباس(ع) بودم و دیدم زن عربی دختر خود را بر روی پشت خود بسته و با ورود به حرم، ضریح را دید و به زیارت پرداخت.

 این خانم حدود چند ساعت ضریح مبارک را زیارت کرد و من حساب کردم حدود 55 مرتبه به دور ضریح چرخید و هر بار که یک دور تمام می‌شد، چیزی می‌گفت و دوباره حرکت می‌کرد.

 نماز صبح که تمام شد، دیدم که آن دختر بچه در کنار ضریح گریه می‌کند و هر چه گشتم مادرش را پیدا نکردم.

 سراسر حرم را گشتم و بالاخره آن زن را دیدم در گوشه‌ای خوابیده و به سختی از خواب بیدار شد.

کلیددار حرم ابوالفضل (ع) عنوان کرد: به او گفتم بچه‌ات گریه می‌کند که ناگهان سراسیمه از جا بلند شد و با بغض فریاد می‌زد زنده شد؟ زنده شد؟

وی تاکید کرد: آن زن گفت بچه‌ام سه روز است که مرده و او را آوردم تا اینجا زنده شود، زیرا اگر پدرش می‌دانست، قطعا مرا می‌کشت.

حاج عباس گفت: طبق رسم حرم بلافاصله آن کودک را به اتاقی که پنجره‌اش به سوی صحن مطهر قرار دارد بردم و این خبر را به استاندار و مرجع آن زمان اطلاع دادم.




:: موضوعات مرتبط: تور کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا, تور زمینی کربلا, تور هوایی کربلا, کرامات حضرت عباس, ,

نوشته شده توسط رامش در پنج شنبه 20 خرداد 1395


کرامات امام حسین علیه السلام

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.

کرامات امام حسین علیه السلام

شيخ احمد معرفت واعظ متقى اهل بيت عصمت (عليهم السلام ) نقل نمود.
يكى از مراجع تقليد نقل كرد يكى از علماء نجف اشرف كه يك شخصيت علميست ايشان مقيد بود هر هفته حركت مى كرده و به كربلا مى رفته روزهاى پنجشنبه كه حوزه تعطيل مى شد صبح كه نماز مى خواند پياده از راه خانه كه يك راه كويرى بود تقريبا سيزده فرسخ هست مى آمد كربلا براى زيارت حضرت سيدالشهداء (ع ) و بعد بر مى گشت .
به او گفتند: آقا شما ديگر پير شده ايد ناتوان گرديده ايد سرما گرما حركت مى كنيد مى رويد كربلا آخر آن هم پياده پس سواره برويد زيرا براى شما زحمت است .
ايشان فرمودند: واقعش آن وقتى كه چيزى نديده بودم مى رفتم حالا كه چيز ها هم ديدم نروم گفتند: چه ديدى ؟ فرمود: يك سال تابستان هوا خيلى گرم بود نماز صبح را خواندم رسم اين بود يك مقدار غذا يك كوزه آب يك عصا آن هم آن غذا را مى بستم توى بسته اى با كوزه آب مى گذاشتم سر عصا و عصا را مى انداختم سر شاند و راه مى افتادم .
قدرى كه از نجف بيرون آمدم در آن هواى قلب الاثر تشنه شدم گفتم : از اين آبها بخورم اما حيفم آمد ديدم يك كوزه آب بيشتر نيست به راه افتادم هوا خيلى گرم بود يك مقدار ديگر راه آمدم كم كم آفتاب بالاى سرم آمد ديدم ديگر نمى توانم تحمل كنم گفتم : مقدارى از اين آبها بخورم عصا را برگرداندم كوزه را برداشتم نگاه كردم ديدم تمام آبها بخار شده رفته هوا يك قطره آب توى كوزه نيست واى من تشنه وسط بيابان ، ديگر نفهميدم چه شد چشمهايم سياهى رفت خوردم زمين از هوش رفتم .
در چه حالى بودم نمى دانم يك وقت ديدم نسيم خنكى به صورتم خورد چشمهايم را باز كردم ديدم باغ و گلستان درختها نهرهاى جارى به چقدر عالى اينجا كجاست اين درختها چيه اين نهرهاى جارى چيه اين آدمهاى خوشرو وزيبا و تو دل بُرو كيا هستند.

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
از جاى خودم بلند شدم كوزه هم دستم بود ولى خشك و آب داخل آن نبود آمدم به اين آقايانى كه تشريف داشتند گفتم : آقا اينجا كجاست من بين نجف و كربلا اين تشكيلات را نديده بودم ؟
گفتند: حالا آب را بخور چون تشنه هستى كوزه ات را هم پركن چون به دردت مى خورد بعد ما به شما مى گوئيم كجا هستى وقتى از آب خوردم ديدم عجب آبى اين چه آبى است !؟ چقدر لذيذ چقدر عالى كوزه ام را پر كردم سر حال شده آمدم جلو.
گفتم : خوب آقايان اينجا كجاست گفتند: اينجا عالم برزخ زوار قبر آقا امام حسين (ع ) است يعنى آنهائى كه حساب با امام حسين (ع ) باز كردند عالم برزخ ايشان اينجاست . يك وقت ديدم باد گرم به صورتم مى خورد چشمهايم را باز كردم ديدم همان وسط صحراى نجف است هيچ اثرى از آن درختها و باغها نيست و فقط آنچه كه هست كوزه پر از آب است اما از آن آبها.
گفت : حالا منى كه به چشمم اين چيزها را ديده حالا ديگر زيارت آقايم امام حسين (ع ) را ترك كنم . اى كسانى كه با امام حسين (ع ) حساب باز كرديد خيلى قدر خودتان را بدانيد

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
تربت بهشت
در زمان شاه صفوى سفيرى (كه در علوم رياضيه و نجوم مهارتى تمام داشت و گه گاهى هم از ضماير و اسرار و اخبار غيبيه مى گفت ). از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ايران آمد در آن زمان پايتخت ايران اصفهان بود وارد اصفهان شد تا كه تحقيقى درباره ملت و اسلام كند و دليلى براى آن پيدا نمايد
سلطان وقتى او را ديد و از خيالاتش آگاهى پيدا كرد تمام علماى شهر اصفهان را براى ساكت كردن و محكوم كردن آن شخص خارجى دعوت نمود كه از جمله آنها مرحوم آخوند ملا محسن فيض كاشانى رضوان اللّه تعالى عليه كه معروف بفيض كاشى بود حضور پيدا كرد. حضرت آخوند كاشى روبه آن سفير فرنگى نمود و فرمود قانون پادشاهان آنست كه از براى سفارت مردان بزرگ و حكيم و دانا و فهميده و باسواد را اختيار مى كنند. چطور شده كه پادشاه فرنگ آدمى مثل تو را انتخاب كرده ؟!
سفير فرنگى خيلى ناراحت شده و بر آشفت و گفت : من خودم داراى علوم و سرآمد تمام علمها مى باشم آنوقت تو بمن ميگوئى من حكيم و دانا نيستم ؟!
مرحوم فيض كاشى فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهميده و تحصيل كرده مى دانى بگو ببينم در دست من چيست ؟
سفير مسيحى بفكر فرو رفت و پس از چند دقيقه اى رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبينش پيدا شد.
مرحوم كاشى لبخندى زد و فرمود: اين بود كمالات تو كه از اين امر جزئى عاجز شدى ؟ تو كه مى گفتى ازنهان و اسرار انسانها خبر مى دهم چه شد؟
سفير گفت : قسم به مسيح بن مريم كه من متوجه شده ام كه در دست تو چيست و آن تربتى از تربتهاى بهشت است لكن در حيرتم كه تربت بهشت را از كجا بدست آورده اى ؟!

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
مرحوم آخوند فيض كاشى فرمود: شايد در محاسباتت اشتباه كرده اى و قواعدى را كه در استكشافات اين امور بكار برده اى ناقص بوده سفير مسيحى گفت خير اينطور نيست لكن تو بگو تربت بهشت را از كجا آورده اى . مرحوم فيض فرمود: آيا اگر بگويم اقرار بحقيقت دين اسلام ميكنى ؟! آنچه در دست من هست تربت پاك آقا حضرت سيد الشهداء (ع ) است سپس دست خود را باز كرد و تسبيحى را كه از تربت كربلا بود به سفير نشان داد و فرمود: پيغمبر ما (ص ) فرموده كربلا قطعه اى از بهشت است . و تصديق سخن توست ؟! تو خود اقرار كردى و گفتى قواعد و علوم اين حديث من خطا نمى كند و حديث پيغمبر را هم در صدق گفتارش اعتراف كردى و پسر پيغمبر ما در اين تربت كه قطعه اى از بهشت است ، مدفونست اگر غير اين بود در بهشت و تربت آن مدفون نمى شد، سفير چون قاطعيت و برهان و دليل را مشاهده نمود مسلمان شد

برگرفته ازکتاب دارالسلام .
 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
سيّد عطاء اللّه شمس دولت آبادى نقل فرمود:
تقريبا شصت سال قبل كه اينجا طفلى بودم و با مرحوم پدرم به عزم زيارت كربلا مشرف شده بوديم چون در آن عصر هواپيما و ماشين مسافر برى نبود و سائلى جز اسب و كجاوه نبود و با اين وسيله به زيارت مى رفتند.
آن زمان مرسوم اين بود كه از شهرى قافله دسته جمعى به راه مى افتاد و در كربلا شبهاى جمعه كه زوار واهل هر شهر مى رسيد براى خود جدا جدا هيئتى تشكيل مى داد و به سينه زنى و عزادارى مشغول مى شد.
هر نقطه اى از حرم و رواق و ايوان اختصاص به يكى از شهرستانها داشت ، ولى چون اهل كرمانشاه خيلى به كربلا نزديكتر بودند و اغلب آنها با اهالى كربلا مربوط، و رفت و آمد داشتند به اين مناسبت بهترين محل يعنى در حرم مطهر و اطراف آن را مخصوص اهل كرمانشاه معين كرده بودند لذا از ساعت دوازده ، نصف شب به بعد سينه زدن و عزادارى كردن در حرم مطهر مخصوص زوار كرمانشاهى بود.

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
در يكى از شبهاى جمعه و در حدود دو ساعت بعد از نصف شب جمعى از اهالى كرمانشاه كه اتفاقا عده زيادى آن سال از رجال متدينين به زيارت مشرف شده بودند در حرم جمع گرديده و مشغول عزادارى شدند.
به غير اين عده احدى در حرم مطهر رفت و آمد نمى كرد وضع عجيبى بود رجال و متدينين و بزرگان اطراف حرم نشسته و در وسط يعنى دو ضريح مقدس عده اى مشغول سينه زدن بودند و سيد پيرمرد بزرگوارى هم كه خيلى مورد توجه مردم بود و صاحب نفس هم بود و مرشد آن دسته سينه زنى بود.
در آن زمان مرسوم اين طور بود كه فعلاً هم به اين طريق سينه مى زنند گاهى مرشد سكوت مى نمود و از سينه زنان فقط صداى زدن دستها به سينه شنيده مى شد در همان حال كه سكوت محض حرم مطهر را فرا گرفته بود.
ناگهان از ضريح مطهر صدائى حزين شنيده شد و گفت : يا خليل يعنى اى دوست ، جمعيت يك مرتبه دستهايشان سست شده و نفسها در سينه ها قطع گرديد و زمزمه يكبار متوقف شد و همگى متوجه شدند اين صدا از كجا بلند گرديد.
بار ديگر همين جمله كه يا خليل شنيده شد همگى فهميدند كه بدون ترديد اين صدا از ضريح مطهر آقا سيدالشهداء (ع ) است گويا بدون استثناء همه انتظار داشتند بار ديگر اين صدا را كه به منزله معجزه اى بود در حرم بشنوند.
ناگهان براى مرتبه سوم آن صدا از ضريح مطهر شنيده شد كه جمعيت از هر سو خود را به طرف ضريح پرتاب نمودند در همين بين بود كه سرپائى به شدت به پهلوى من رسيده و فورا غش كردم .
يك وقت كه به هوش آمدم خود را روى دست پدرم مشاهده كردم كه با چشم هاى گريان به من مى نگريست تا ديد من به هوش آمدم و سالم هستم صدا زد عزيزم بگو ببينم تو چه ديدى ؟ چرا به اين حال افتادى گفتم : من در حرم متوجه سينه زدن جمعيت و زمزمه گوشه و كنار حرم بودم نا گاه صدائى از ميان ضريح شنيدم كه گفت : يا خليل بار دوم كه اين جمله را شنيدم ديدم تمام اين جمعيت متوجه ضريح مطهر گرديدند.
امام مرتبه سوم كه آن صدا از ضريح مطهر بلند شد يك مرتبه ديدم جمعيت از جاى كنده شد و خود را به ضريح پرتاب نمودند ولى ناگهان لگدى به پهلوى من خورده و ديگر چيزى نفهميدم .
مرحوم ابويم گفت : عزيزم مى دانى گوينده آن جمله و صدا چه كسى بود؟ گفتم : نه . گفت : او خود آقا ابا عبداللّه بود كه چون وضع اخلاص و عزادارى بى رياى آن جمع را به طور مخصوصى احساس كرد ناگهان از شدت شوق سه بار فرمود: اى دوست و خود اين بيان اظهار تشكرى بود.

کتاب:کشکول شمس
 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
دخیلک یا عباس سلام الله علیه
به ولايت اقرار كن
علامه شيخ حسن دخيل براى مؤ لف كتاب العباس نقل نموده :
در موسم گرما بعد از زيارت اباعبداللّه (ع ) به زيارت اباالفضل (ع ) مشرف شدم سواى خادمى در حرم زائرى نبود.
پس از زيارت و خواندن نماز ظهر و عصر در عظمت قمر بنى هاشم (ع ) فكر مى كردم كه ناگاه ديدم بانوى محجوبه اى با پسرش به طواف مشغولند پشت سر آنها مردى بلند قامت به هيبت اكراد كه به آن دو مربوط بود نه مانند شيعه زيارت مى خواند و نه مانند اهل تسنن فاتحه مى خواند پشت به قبر مطهر كرده و به شمشيرها و خنجرها و اشياء آويزان آن در حرم نگاه مى كرد هيچ توجه به عظمت صاحب حرم و رعايت احترام آن بزرگوار نداشت از گمراهى و بى ادبى اين تاريك دل و صبر آقا در تنبيه او در شگفت بودم .
ناگهان ديدم اين مرد از زمين بلند شد و به شدت به شبكه ضريح كوبيده شد و انگشتانش متشنج و چهره اش متغير و پيرامون ضريح فرار مى كرد.
در اين حين آن زن دست پسرش را گرفت و مقابل ضريح به اين بيان به حضرت متوسل شد ابوالفضل دخيلك انا و ولدى .
خادم كه از در حرم اين منظره را نگريسته بود سيد جعفر خادم ديگر را صدا زد آمدند و اين مرد را گرفتند و به حرم آقا امام حسين (ع ) بردند و به آن زن و پسرش گفتند همراه ما بيائيد (مشهدالحسين ) تا حرم حسينى رفتيم وعده زيادى از مشاهده احوال آن مرد همراه شدند.
خادم او را به شبكه ضريح حضرت على اكبر ارتباط داد و دخيل بست خوابش برد پس از چهار ساعت به حال وحشت بيدار شد در حاليكه مى گفت :
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَنَّ اَمي رَالْمُؤْمِنيِنَ عَلِىّ بْنَ اَب ى طالِبٍ خَل يفَةُ رَسُولِ اللّهِ بِلافَصْلٍ وَ اَنَّ الْخَل يفَةَ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ اَلْحَسَنِ ثُمَّ اَخُوهُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ عَلُى بْنُ الْحُسَيْنِ و شمرد ائمه را تا حجت بن الحسن المهدى عجل اللّه فرجه .
اين جريان را از او پرسيدم ؟
گفت : رسول خدا (ص ) را الا ن زيارت كردم فرمود: اِعْتَرِفْ بِهئُولاءِ يعنى به ولايت ائمه اقرار كن و براى من اسامى آنها را بيان فرمود:
وَ اِنْ لَمْتَفْعَلْ يُهْلِكِ الْعَباس .
فرمود: اگر پيروى ائمه را نكنى عباس تو را هلاك مى كند.
اين است كه به ولايت و امامت اين بزرگواران شهادت دادم و از غير ايشان تبرى مى جويم از او پرسيدند در حرم اباالفضل (ع ) چگونه مضرب شدى ؟ گفت : در حرم عباس ديدم مردى بلند بالا مرا فشرده و گفت : اى سگ تا به حال به گمراهى به سر مى بردى مى خواهى در ضلالت بمانى و به شدت مرا به ضريح كوبيده و با عصا به پشتم مى زد و من فرار مى كردم .
بعد از آن زن احوالش را پرسيدند؟ گفت : ما شيعيان بغداد مى باشيم و اين مرد اهل سليمانيه و از تسنن و ساكن بغداد مى باشد برادرم مرا به اين مرد تزويج كرد وقتى اجازه زيارت كاظمين را مى خواستم به خرافات قائل مى شد.
همين كه حامله شدم گفت : نذر كن اگر پسرى به ما روزى شود به زيارت قيام مى كنم چون پسر متولد شد گفت : وقتى به سن بلوغ كه رسيد به نذر وفا مى كنم .
پسرم به سن بلوغ 15 سال رسيد از روى اكراه موافقت كرد در حرم امامين كاظمين و عسكريين متوسل شدم كه شوهر گمراهم را با بروز كرامتى به امامت معتقد فرمائيد.
در خواستم عملى نشد و شوهرم استهزاء و اسائه ادب خود را هم ترك نمى كرد در كربلا كه رسيديم نخست به زيارت  حضرت ابوالفضل العباس (ع ) مشرف شديم عرض كردم تو ابوفاضل و باب الحوائج هستى اگر كرامتى آشكار نكنى كه شوهرم هدايت شود به زيارت برادرت حسين و پدرت اميرالمؤ منين (ع ) مشرف نخواهم شد و به بغداد بر مى گردم .
همين كه داستان گمراهى و سخريه اين مرد را نسبت به ائمه اطهار به ابى الفضل عرض مى كردم اين كرامات باهره كه مشاهده نموديد و شوهرم از گمراهى نجات يافت و به سعادت فايز گرديد

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



بواسطه خواندن زیارت عاشورا بیماری وبا و طاعون برداشته شد

علامه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طراز اول تهران هستند نقل فرمود از استاد خود مرحوم آية اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى اعلى اللّه مقامه كه فرمود:
اوقاتى كه در سامراء مشغول تحصيل علوم دينى بودم اهالى سامراء به بيمارى وباء و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند روزى در منزل استادم مرحوم سيّد محمّد فشاركى اعلى اللّه مقامه و جمعى از اهل علم بودند، ناگاه مرحوم آقا ميرزا محمّد تقى شيرازى تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وباء شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمى بدهم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همه اهل مجلس تصديق نمودند كه بلى .
سپس فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشوراء شوند و ثواب آنرا هديه روح شريف نرجس خانم والده ماجده حضرت حجة بن الحسن (ع ) نمايند تا اين بلاء از آنها دور شود اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول زيارت عاشوراء شدند.
از فردا تلف شدن و کم شدن شيعه موقوف شد و همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طوريكه بر همه آشكار گرديده برخى از سنى ها از آشناهاى خود از شيعه ها پرسيدند: سبب اينكه ديگر از شما تلف نميشوند چيست ؟
به آنها گفته بودند: زيارت عاشوراء، آنها هم مشغول شدند و بلاء از آنها هم بر طرف گرديد.
جناب آقاى فريد سلمه اللّه تعالى فرمودند: وقتى گرفتارى سختى برايم پيش آمد فرمايش آن مرحوم بيادم آمد از اول محرم سرگرم زيارت عاشوراء شدم روز هشتم بطور خارق العاده برايم فرج شد.

برگرفته از داستانهای شگفت،وکتاب شهره آفاق

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.
عزاداری شیر

عالم بزرگوار جناب حاج سيد محمّد رضوى كشميرى فرزند مرحوم آقا سيد مرتضى كشميرى فرمود:
در كشمير بدامنه كوهى حسينيه ايست و اطراف آن طوريست كه مى توان از بيرون داخل آن را ديد و پشت بام آن جهت روشنائى و هوا مقدارى باز است .
هر سال ايام عاشوراء در آن اقامه عزاى حضرت سيدالشهداء(ع ) مى شود و گروهى از شيعيان دور هم جمع مى شوند و عزادارى مى كنند از شب اول محرم از بيشه نزديك شيرى مى آيد و بپشت بام حسينيه مى رود و سرش را از همان روزنه داخل مى كند و عزادارى را مى نگرد و قطرات اشگ پشت سر هم مى ريزد.
و تا شب عاشوراء هر شب بهمين كيفيت ادامه مى دهد و پس از پايان مجلس مى رود. و فرمود در اين قريه اول محرم هيچ وقت مشتبه و مورد اختلاف نمى شود و با آمدن شير معلوم مى شود شب اول عاشوراى حضرت امام حسين (ع ) است .

 تور کربلا. تور زمینی کربلا. تور هوایی کربلا.



:: برچسب‌ها: کرامات امام حسین, زیارت عاشورا, تربت بهشت, کاظمین, تور کربلا, تور هوایی کربلا, تور زمینی کربلا,

نوشته شده توسط رامش در چهار شنبه 19 خرداد 1395


تور کربلا هوایی ویژه ماه مبارک رمضان

تور کربلا هوایی ویژه ماه رمضان

تور کربلا از تهران برای هموطنان گرامی

ماه مبارک رمضان را با زیارت کربلا ، حسینی کنید. در ماه ضیافت الهی می توانید با کاروان های زیارت عتبات عالیات با ما همراه باشید.

تور کربلا رمضان

تور کربلا هوایی تهران.تور کربلا هوایی.تور کربلا

خدمات تور کربلا هوایی تهران :


بلیط هواپیما ویزا بیمه کامل زوار . صبحانه نهار شام به صورت منو باز در هتلهای ویژه کربلا مانند جنه الکربلا و. جنه القسیم . یاسمین و قصر الفارس می باشد .

زیارت مسجد سهله و کوفه در صورت درخواست زوار گرامی با سرویس رفت و برگشت اجرا می شود .

مدارک لازم برای ثبت نام تور کربلا هوایی تهران :

اصل پاسپورت مسافر دارای حداقل4 ماه اعتبار: (برای افراد بالای 17سال پاسپورت جداگانه الزامی است) . عکس 3*2 هر نفر3قطعه و کپی کارت ملی و شناسنامه در یک صفحه.

نکته مهم برای افراد فاقد پاسپورت:

اگر فعلاً پاسپورت شما آماده نشده ، می توانید با اطلاعات کارت ملّی شامل :(کدملّی-نام و نام خانوادگی-نام پدر-تاریخ تولّد:روز/ماه/سال) ثبت نام خود را انجام دهید و فیش مربوطه سازمان حج و زیارت را از این دفتر تحویل گرفته و واریز نمائید تا جای شما رزرو قطعی شده و حداکثر تا 7روز قبل از تاریخ حرکت ، پاسپورت خود را به دفتر ارائه دهید تا ویزای شما اخذ شود.
تفاوت قیمت های فوق بدلیل تفاوت کیفیت هتل است.

قیمت های فوق نسبت به مبالغ خرد سیستم رند شده اند.نرخ تور خردسالان 12-2سال حدوداً 30%تخفیف نسبت به مبالغ فوق دارد و دقیق آن پس از ثبت در سیستم سازمان حج مشخص می شود.

مسئولیت خروج از کشور و عدم ممنوعیت آن به عهده هر مسافر است.مشمولین نظام وظیفه نیز برای خروج از کشور خود موظف به پیگیری امورشان هستند.

با توجه به ناامنی و بخشنامه سازمان حج و زیارت فعلاً در تور کربلا هوایی تهران و همچنین سایر شهرهای کشور فقط به شهرهای زیارتی نجف و کربلا و کاظمین مشرف می شوید و مشرف شدن به سامرا انشاءالله در آینده میسّر خواهد شد.این تور تا قبل از اعزام با کسر خسارت قابل استرداد است!
 
تور کربلا هوایی تهران با اقساط 6 ماهه و 10 ماهه در بهترین هتل ها و با بهترین خدمات - ویژه تمام ایام سال -ج-کاروان عتبات عالیات-
1- ارائه بهترین خدمات در تور کربلا هوایی تهران به زائرین در طول سفر به عتبات مقدسه از جمله هتل ها - مجموعه پروازی- خدمات پذیرایی و برنامه ریزی جامع و مدون برای زائرین محترم در طول مدت اقامت در عتبات عالیات - و بهره گیری از توان مدیران با تجربه در ارائه هرچه بهتر این خدمات به زائرین محترم.

2-بالا بودن ظرفیت و تعداد اواویت تشرف به عتبات عالیات علی الخصوص در مناسبتها .
3-امکان پرداخت هزینه سفر به عتبات عالیات به صورت اقساط.
برنامه اعزام تور کربلا هوایی تهران هر هفته با پرواز خطوط پروازی ایرانی (هواپیمایی قشم ایر - ماهان - زاگرس و ... و خطوط پروازی العراقیه می باشد.هتل های طرف قرار داد همگی به حرمین نزدیک بوده و خدمات پذیرایی (صبحانه/ناهار/شام) و خدمات جابجایی زائرین محترم از کیفیت بسیار بالایی برخوردار می باشد.
تور کربلا ( زمینی ، هوایی ) با کیفیت و مناسب را می توانید با ما تجربه کنید .
تور کربلا در ایام و مناسبات مختلف را با بهترین گزینه های پیشنهادی از ما بخواهید.
3روز کربلا _3روزنجف _1روز کاظمین
کاملا زیر نظر سازمان حج و زیارت با درجه بندی مختلف
خدمات تور کربلا هوایی تهران در این ماه : بیمه مسافر در قبل ، حین و بعد از سفر _ پذیرایی ( صبحانه ، نهار ، شام ) -مداح -زیارات دوره و
جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره تور کربلا هوایی تهران تماس حاصل فرمائید.

******************************

مهلت ثبت نام تور کربلا هوایی تهران همه روزه

تور کربلا زمینی یک هفته اقامت کامل ؛ تور کربلا زمینی ، اسکان زائران در بهترین هتل ها در کربلا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
کربلا زمینی و کربلا هوایی هر هفته با کیفیت متنوع موجود می باشد.



:: موضوعات مرتبط: تور کربلا، ،
:: برچسب‌ها: تور کربلا هوایی,

نوشته شده توسط رامش در سه شنبه 18 خرداد 1395


:: هتل درجه الف المیزان کربلا
:: تور کربلا عید فطر
:: رستوران رکن السلطان بهترین رستوران کربلا
:: رستوران کباب نبیل در کربلا
:: هتل روتانا کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: تور کربلا ویژه اردیبهشت
:: نکات مهم در سفر به کربلا
:: رستوران های معروف کربلا
:: رستوران زعفران در شهر کربلا
:: راهنمای سفر به نجف اشرف
:: هتل المحمود کربلا
:: هتل الاشیقر در کربلا
:: اقامت هتل فندق العقیله در کاظمین
:: لذت غذا در رستوران الفردوس کربلا
:: مقبره ذوالکفل نجف اشرف
:: رستوران النخیل در کربلا
:: هتل لارسا کربلا
:: تور کربلا نوروز 98
:: هتل دره الحسین کربلا





تلفن دفتر فروش تور کربلا

54 44 67 43 021

67 43 67 43 021

835 2100 0937

آقای صبوری

ساعات تماس

9 صبح تا 7 بعد از ظهر






:: آبان 1399
:: ارديبهشت 1398
:: فروردين 1398
:: اسفند 1397
:: بهمن 1397
:: دی 1397
:: آذر 1397
:: آبان 1397
:: مهر 1397
:: شهريور 1397
:: مرداد 1397
:: تير 1397
:: خرداد 1397
:: ارديبهشت 1397
:: فروردين 1397
:: اسفند 1396
:: بهمن 1396
:: دی 1396
:: آذر 1396
:: آبان 1396
:: مهر 1396
:: شهريور 1396
:: مرداد 1396
:: تير 1396
:: خرداد 1396
:: ارديبهشت 1396
:: فروردين 1396
:: اسفند 1395
:: بهمن 1395
:: دی 1395
:: آذر 1395
:: آبان 1395
:: مهر 1395
:: شهريور 1395
:: مرداد 1395
:: تير 1395
:: خرداد 1395
:: ارديبهشت 1395
:: فروردين 1395
:: اسفند 1394
:: بهمن 1394
:: دی 1394
:: آذر 1394
:: آبان 1394
:: مهر 1394
:: شهريور 1394
:: مرداد 1394
:: تير 1394
:: خرداد 1394
:: ارديبهشت 1394
:: فروردين 1394
:: اسفند 1393
:: بهمن 1393
:: دی 1393
:: آذر 1393
:: آبان 1393
:: مهر 1393
:: شهريور 1393
:: مرداد 1393
:: تير 1393

آبر برچسب ها

تور کربلا , تور هوایی کربلا , تور زمینی کربلا , تور هوایی کربلا , کربلا , کربلا , تور کربلا هوایی , تور زیارتی کربلا , ثبت نام کربلا , تور زمینی کربلا , ثبت نام تور کربلا , امام حسین , زیارت کربلا , تور کربلا , تور زیارتی به کربلا ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ |